صفحه محصول - بررسی و تشریح انواع نظریه های شخصیت

بررسی و تشریح انواع نظریه های شخصیت (docx) 22 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 22 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی گرایش: روانشناسی تربیتی عنوان: پژوهشگر: الهام علی نژاد 2-2 ویژگی های شخصیت 18 2-2-1 تعاریف ویژگی های شخصیت 18 2-2-2 عوامل به وجود آورنده شخصیت 19 2-2-3 ساختار شخصیت 20 2-2-4 تاریخچه نظریه عاملی شخصیت 21 2-2-5 نظریه های شخصیت 22 2-2-5-1 نظریه یونگ 22 2-2-5-2 نظریه عاملی آیزنک 24 2-2-5-3 نظریه عاملی شخصیتی نئو 24 2-2-5-3-1 شاخص روان آزرده گرایی 25 2-2-5-3-2 شاخص برون گرایی 26 2-2-5-3-3 شاخص گشودگی 26 2-2-5-3-4 شاخص با وجدان بودن 27 2-2-5-3-5 شاخص موافق بودن 28 2-4 پیشینه پژوهشی متغییرها 2-4-3 ویژگی های شخصیت -6-3 تعریف نظری ویژگیهای شخصیت شخصیت در لغتنامه وارن چنین تعریف شده است: «شخصیت به جنبههای عقلی، عاطفی، انگیزشی و فیزیولوژیکی یک فرد گفته میشود.» (پروین،1373؛ به نقل از گروسی، 1380) آلپورت بیان میکند: « شخصیت سازمانی پویاست که درون فرد قرار گرفته و شامل نیمههای فیزیکی و روانی میشود که تعیین کننده رفتار و فکر است» (شولتز، 1998). 1-6-4 تعریف عملیاتی ویژگیهای شخصیت ویژگیهای شخصیتی بر اساس پاسخهای افراد به پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو به دست میآید. 2-2 ویژگیهای شخصیت 2-2-1 تعاریف ویژگیهای شخصیت گرچه همه نظریهپردازان ویژگیهای شخصیت با یک تعریف واحد از آن موافق نیستند، امامیتوان گفت که شخصیت عبارت است از «الگوی نسبتأ پایدار صفات، گرایشها یا ویژگیهایی که تا اندازهای به رفتار افراد دوام میبخشد.» به طور اختصاصیتر شخصیت از صفات یا گرایشهایی تشکیل شده است که به تفاوتهای فردی در رفتار در طول زمان به تداوم رفتار در موقعیتهای گوناگونمیانجامد. این ویزگی صفات میتوانند منحصر به فرد باشند، در برخی گروهها مشترک باشند و یا کل اعضای گونه در آن سهیم باشند. ولی الگوهای آنها در هر فرد تفاوت دارند. به طور کلی، نظریههای ویژگی شخصیت دو نوع هستند. آنهایی که ویژگیهای شخصیت را به صورت «هستیپویا» در نظر میگیرند و آنهایی که ویژگیهای شخصیت را حاصل از صفات یا آمادگیهای شخصیتی نسبتأ «پایدار» در نظر میگیرند (فیست،2002؛ به نقل از سیدمحمدی، 1386). در ادامه به تعدادی از تعاریفی که روانشناسان مختلف ارائه داده اند، میپردازیم. فروید (1943؛ به نقل از آقایوسفی، 1378) شخصیت را ترکیبی از سه عنصر «نهاد، خود، فراخود» میداند. شلدرون (1940؛ به نقل از سیالی، 1352) شخصیت را سازمان پویایی از جنبههای ادارکی و انفعالی و ارادی و بدنی انسان میداند. فرگوسن (1970؛ به نقل از کریمی، 1384) شخصیت را الگویی از رفتار اجتماعی متقابل میداند. راجرز (1984) شخصیت را به عنوان خویشتن سازمان یافته دائمی و ماهیت ادراک شده از نظر ذهنی در نظر میگیرد که در مرکز تمام تجربههای ما قرار دارد. و در نهایت، آیزنگ (1967) شخصیت هر فرد را گرایشهای دیر پای سرشت وی و آن واقعیت بنیادی میدانند که زمینهساز تفاوتهای فردی مهم در رفتار محسوب میشود. 2-2-2 عوامل به وجود آورنده شخصیت عوامل ایجاد کننده شخصیت دو دستهاند: عوامل وراثتی، که به وجودآورنده ویژگیهای جسمی هستند و عوامل محیطی که زمینهساز رشد و توسعه جنبههای وراثتی و ایجاد کننده بسیاری از خصوصیات اکتسابی شخصیت میباشد. سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته میشود که یک اسپرماتوزوئید (سلول جنسی نر) با یک اووم (سلول جنسی ماده) ترکیب میشود و سلوم تخم را به وجود میآورد. اما ویژگیهای وراثتی برای تحقق یافتن و رشد به زمینه مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینهای را میتواند فراهم سازد. هر قدر فرد از نظر ویژگیهای وراثتی ممتاز و برجسته باشد، اگر در محیط نامناسب قرار گیرد، تواناییهای ارثی او امکان شکوفا شدن پیدا نخواهند کرد. کودکانی که در محیطهای دور از محیط انسانی پیدا شدهاند، گواه روشنی بر این مدعاست. آنچه در بررسیهای گوناگون مشخص شده است این است که محیط و وراثت هر دو در ایجاد شخصیت به طور متقابل سهم دارند و نمیتوان تمایز مشخصی از تأثیر آنها بر شخصیت انسان قائل شد (کریمی، 1383). 2-2-3 ساختار شخصیت شخصیت از دو هسته اصلی تشکیل شده است که «سرشت» به عنوان هسته هیجانی شخصیت و «منش» به عنوان هسته ادراکی آن تلقی میگردد (کلونینجر، 2000). سرشت، به عنوان پایهی هیجانی شخصیت جنبهی ارثی داشته و از طریق سیستم کورتیکواستریالیمبیک تنظیم میگردد. صفات سرشتی در اوایل کودکی قابل مشاهده است وطی سال اول و دوم زندگی تثبیت میشود و در طول زمان نسبتأ باقی میماند و به طور متوسط رفتار شخص را در بزرگسالی قابل پیشبینی میسازد. به نظر می رسد که صفات سرشتی انسان بر اساس پاسخ خودکار و ناخودآگاه شخصیت به محرکهایی چون خطر، ترس، تازگی و پاداش ایجاد میگردد. بر اساس نظریه کلونینجر چهار نوع سرشت بر اساس چهار هیجان اصلی وجود دارد. این چهار سرشت در زیر آورده شدهاند: آسیبگریزی، بر اساس هیجان ترس نوجویی، بر اساس هیجان خشم وابستگی پاداش، بر اساس هیجان دلبستگی استقامت، بر اساس هیجان توانایی و سلطه افراد مختلف نسبت به محرکهای خارجی مشابه پاسخهای متفاوتی را از طریق فعال ساختن دامنههای چند گانه سرشتی فراهم میسازند. به عنوان مثال یک محرک تازه و غیر آشنا علاقه را در فرد ماجراجو و ترس و مهار را در فرد آسیبگریز ایجاد میکند (کلونینجر، 2000). منش، به عنوان یکی دیگر از هستههای اصلی نظریه کلونینجر، به طور متوسط تحت تأثیر عرفهای اجتماعی و فرهنگی و یادگیری های اجتماعی و خانوادگی شکل میگیرد. منش به عنوان هسته ادراکی و تعلقی شخصیت، عملکردهای شناختی بالاتر مغز را درگیر میسازد و توسط هیپوکامپ و نئوکورتکس تنظیم میشود. برخلاف سرشت که پاسخ به طور خودکار به محرکها صورت میگیرد، در اینجا پاسخها از روی هوشیاری و آگاهانه شکل میگیرد. سه نوع منش شناخته شده اصلی عبارتند از: خودگردانی، که در ارتباط با شخص میباشد. همکاری، که در ارتباط با جامعه میباشد. خوداتکایی، که در ارتباط با جهان میباشد. بلوغ منشی به طور گام به گام از کودکی تا اواخر بزرگسالی رشد و توسعه مییابد. زمان و میزان سرعت گذار از سطح بلوغ به عملکردهای پیشین سرشتی و رویدادهای زندگی شخص وابسته است. رشد صفات منشی سازگاری سرشت با محیط را به وسیله کاهش اختلاف بین نیازهای شخص و فشارهای مطلوب اجتماعی بهتر میسازد. بنابراین تصویر سرشتی ابتدایی در اثر تعاملات عوامل مختلف ممکن است به چندین شکل متفاوت و با ثبات منشی منتهی گردد (کلونینجر، 2000). 2-2-4 تاریخچه نظریه عاملی شخصیت تاریخچه نظریه عاملی شخصیت به کارهای پژوهشی و بالینی گوردن- آلپورت (1897- 1967) باز میگردد. او بر این باور بود که ویژگیهای شخصیت، بنیادیترین واحدهای شخصیت هستند که بر پایه ویژگیهای سیستم عصبی مرکزی استوارند. ولی ویژگیها با خصلتهای شخصیت را به سه نوع «اساسی» ، «میانه» و «وضعیتهای ثانویه» تقسیم کرد (پروین، 2001؛ به نقل از یزدانی، 1388). بعدها آیزنک (1994) سه عامل را برای شخصیت بیان کرد. این سه عامل شامل « برون گرایی»، «روانرنجورخویی» و «روانپریشخویی» میباشند آیزنک احتمال اینکه در آینده ابعاد تازهای از شخصیت بیان میشود، را منتفی ندانست. مک کری و کاستا (1986) نیز پنج عامل را برای شخصیت شناسایی کرد. مدل پنج عاملی در مخالفت با سیستمهای ساختاری شخصیت آمده است و نشان میدهد که بسیاری از صفات را میتوان بر حسب ابعاد اساسی روانرنجورخویی، برونگرایی، انعطافپذیری، دلپذیربودن و باوجدان بودن نشان داد (مک کری، کاستا، 1998؛ به نقل از گروسی، 1380). 2-2-5 نظریههای شخصیت اگر ما درباره بعضی از نظریههای مهم شخصیت بحث نکنیم برررسیها برای درک معنی و ماهیت شخصیت کامل نیست. این نظریه میکوشند که ساختار اصلی و مطالب مهمی که در موردش هستند و همچنین فرایندهایی که بر هم تأثیر میگذارند را توصیف میکند (منگال، 2002، ترجمه کاظمی، 1388). 2-2-5-1 نظریه یونگ کارل کوستار یونگ همکار سابق فروید، ارتباط خود را با روانکاوی مرسوم قطع کرد و نظریه شخصیت مجزایی را به نام روانشناسی تحلیلی به وجود آورد. یونگ انسانها را موجوداتی پیچیده با قطبهایی متضاد میدید. نظر او درباره انسان نه بد بینانه و نه خوش بینانه بود. از نظر او انسانها تا اندازهای به وسیله افکار هشیار، تا اندازهای توسط تصورات ناشی از ناهشیار شخصی، و تا اندازهای به وسیلهای ردهای نهفتهی حافظهی مربوط به گذشتهی نیاکانشان برانگیخته میشوند. از نظر یونگ، هرکسی آمیزههای از نیروهای متضاد است. هیچکس به طور کامل درون گرا یا برون گرا، زن یا مرد، فقط متفکر، احساسی، حسی و یا شهودی نیست و هیچکس همیشه پیشروی یا پسروی نمیکند. «پرسونا» پارههایی از فرد است. آنچه که یک فرد دوست دارد به دیگران نشان دهد، فقط جنبه جامعه پسندش نیست. هرکس جنبهی تیزهای دارد که همان سایه است و اغلب افراد سعی میکنند تا آن را از جامعه و خودشان پنهان کنند. علاوه بر این هر مردی از آنیما و هر زنی از آنیموس برخوردار است. آنیما، جنبه زنانه مردان و مسئول بسیاری از خلقها و احساسهای غیر منطقی آنها است. آنیموس، جنبه زنانه مردان و مسئول تفکر و عقاید غیر منطقی زنان است (شولتز، 1998). تأکید یونگ بر پیشرفت و تکامل شخصیت انسان از کودکی تا بزرگسالی است. هدف نهایی تکامل چیزی است که یونگ به آن خود شکوفایی میگوید. خود شکوفایی یعنی رسیدن به حداکثر وحدت هماهنگی و تکامل تمام قسمتهای شخصیت انسان در این مرحله، مرکز و محور شخصیت انسان از «خود» به «خویشتن» انتقال مییابد. تکامل شخصیت انسان مانند تمام موجودات زنده، از صورت ابتدایی به سوی حالت پیشرفته در جریان است. برای یونگ پیشرفت و آیندهی بشر، مسئلهای بسیار مهم و انسانی است و در تمام نوشتههای او این مسئله بیان میشود (فیست، 2002؛ ترجمه سیدمحمدی، 1388). 2-2-5-2 نظریه عاملی آیزنک به نظر آیزنک شخصیت انسان تشکیلاتی دارد که با در نظر گرفتن سلسله مراتب می توان گفت که تیپ ها در سطح بسیار عمومی و کلی مطرح هستند. در سطح پایین تر از آن صفات قرار دارند. پایین تر از این سطح پاسخ های عادت شده و در آخرین سطح شخصیت پاسخ های خاص که همان رفتار های قابل مشاهده هستند قرار دارن. در سطح تیپ ها، شخصیت در سه بعد کلی مورد بررسی قرار می گیرند. این سه بعد عبارتند از «روان نژندی گرایی» ، «برون گرا- درون گرایی» و «روان پریشی». تحقیقات آیزنک بیشتر در دو بعد اول بوده است. 2-2-5-3 نظریه عاملی شخصیتی نئو نسخه تجدید نظر شده پرسش نامه شخصیتی نئو NEO-PI-R (کاستا و مک کری، 1992) نوعی پرسشنامه خودسنجی ویژگیهای شخصیتی است که مبتنی بر یک الگوی معروف شخصیتی است به نام مدل پنج عاملی است (گلدبرگ، 1993). مدل پنج عاملی چهار دهه سابقهی تحول داشته است. (دیگمن، 1990) طبق نسخه تجدید نظر شده در پرسش نامه نئو، پنج عامل یا حیطه مذبور عبارتند از «روان نژندی» ، برون گرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن. هر حیطه شش جنبه یا مقیاس فرعی دارد، یعنی صفات شخصیتی خاصی که جنبه های مختلف هر حیطه را نشان می دهند. در جدول شماره 2-1 جنبههای هر حیطه مشخص شده است. کاستا و مک کری یک رویکرد از بالا به پایین در ساختن پرسشنامه خویش اتخاذ کردند. آن ها ابتدا آن دسته از عوامل یا ابعاد شخصیتی رده بالا را انتخاب کردند که معتقد بودند بیشترین اهمیت و سودمندی را دارند. سپس صفات یا جنبه هایی را مشخص کردند که ذیل هر بُعد قرار می گیرد. در نسخه پرسشنامه اولیه آنها، فقط سه عامل از پنج عامل وجود داشت (یعنی روان نژندی، برون گرایی و گشودگی). امّا نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی نئو هر پنج حیطه مدل پنج عاملی را می سنجد و برای هر یک، مقیاسهای فرعی دارد. جدول 2-1) حیطه ها و جنبه های شخصیت طبق نسخه تجدید نظر شده نظریه عاملی شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 1992) حیطه هاجنبه هاروان نژندیاضطراب، خصومت، افسردگی، کم رویی، شتاب زدگی، آسیب پذیریبرون گراییگرم بودن، معاشرتی بودن، ابراز وجود، فعال بودن، هیجان خواهی، هیجان مثبتگشودگیتخیل، زیبا پسندی، احساسات، کنش ها، ایده ها، ارزش هاموافق بودناعتماد، رک گویی، نوع دوستی، همراهی، تواضع، دلرحم بودنبا وجدان بودنکفایت، وظیفه شناسی، تلاش برای موفقیت، خویشتن داری، محتاط در تصمیم گیری 2-2-5-3-1 شاخص روان آزرده گرایی از جمله ابعاد گسترده شخصیت، مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان آزردگی است. داشتن احساسات منفی مانند ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه، احساس کلافگی دایمی و فراگیر، مبنای این شاخص را تشکیل میدهند. از آنجا که هیجان مخّرب در سازگاری فرد و محیط تأثیر دارد، در زن و مردی که دارای نمرههای بالا در این شاخص باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که دارای باورهای غیر منطقی باشند، قدرت کمتری در کنترل تکانهها داشته باشند و میزان سازش ضعیفتری با دیگران و شرایط استرسزایی را نشان دهند. بیمارانی که معمولأ گرفتار حالات نوروتیک یا عصبی میشوند، در شاخص روان نژندی (N) نمره بیشتری میگیرند (آیزنک و آیزنک، 1975). با این حال شاخص روان نژندی در آزمون پنج عاملی همانند دیگر شاخصهای این آزمون، جنبههای شخصیت بهنجار را میسنجد. افراد دارای نمره بالا در این شاخص ممکن است در خطر ابتلا به برخی از اختلالات روانپزشکی باشند. باید توجه داشت که نمرات این شاخص نشان دهنده آسیب شناسی روانی نیستند و از طرف دیگر باید در نظر داشت که همه مواردی که دارای تشخیص روانپزشکی هستند، ضرورتأ نمره بالایی در این شاخص ندارند (کاستا و مک گری، 1990). 2-2-5-3-2 شاخص برون گرایی همانطور که میدانیم برون گراها افرادی اجتماعی هستند. علاوه بر آن، این گونه افراد دوستدار دیگران بوده و تمایل به شرکت در اجتماعات و مهمانیها را دارند. در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو هستند. هیجان و تحرک را دوست دارند و به موفقیت در آینده امیدوارند. در مقابل برون گرایان که به روشنی قابل توصیف هستند، درون گرایان را نمیتوان به آسانی تعریف کرد. در برخی جوانب درون گرایی را میتوان با نبود ویژگیهای برون گرایی توصیف نمود. درون گرایان افرادی محافظه کار، مستقل و تکرو هستند ولی به هیچ وجه تنبل یا کند یا دوست نداشتنی نیستند. درون گرایان معمولأ خجالتی و تنها هستند. البته این مطلب به معنای آن نیست که اضطراب اجتماعی دارند. درون گرایان کنجکاو هستند و علاقه زیادی نیز به پژوهش دارند (کاستا و مک گری، 1990). 2-2-5-3-3 شاخص گشودگی مقیاس گشودگی به جنبهها یا محدودههای تجربی که فرد در برابر آنها باز است، اختصاص داده شدهاند. افراد تجربهپذیر انسانهایی هستند که در باروری تجارب درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذّت بردن از نظریههای جدید و ارزشهای غیر متعارف هستند و در مقایسه با افراد بسته احساسات مثبت و منفی فراوانی دارند. معمولأ این شاخص ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر در آن نمره بیشتری کسب میکنند. مردان و زنان دارای نمرات پایین در این شاخص کسانی هستند که در رفتار متعارف و در ظاهر محافظهکار به نظر میرسند. آنها موضوعهای رایج را بهتر از موارد نادر میپسندند و پاسخهای هیجانی آنها نسبتأ آرام و نهفته است. افراد تجربهپذیر، افرادی غیر متعارف، نایل به زیر سوال بردن منبع قدرت، علاقهمند به آزادی در امور اخلاقی و اجتماعی و دیدگاههای سیاسی هستند (کاستا و مک گری، 1990). 2-2-5-3-4 شاخص با وجدان بودن یکی از موضوعهای مهم نظریه شخصیت و به ویژه در نظریه روان پویایی، موضوع کنترل تکانهها است. در روند تکوین و تحول فردی، بیشتر افراد میآموزند که چگونه کششها و نیازهای خود را اداره کنند. فرد با وجدان دارای هدف و خواستهای قوی و از پیش تعیین شده است. در جنبههای مثبت این شاخص، افراد دارای نمرههای بالا در زمینههای حرفهای و دانشگاهی، افراد موفقی هستند و در جنبههای منفی، نمره بالا همراه با ویژگیهای ایرادگیریهای کسل کننده، وسواسی- اجباری به پاکیزگی و یا فشار فوق العاده به خود در امور کاری و حرفهای دیده میشود. افراد دارای نمره بالا در این شاخص افرادی دقیق، وسواسی، وقت شناس و قابل اعتماد هستند. افراد دارای نمره پایین را نباید افرادی فاقد پایبندی به اصول اخلاقی دانست، بلکه این افراد معمولأ دقت کافی را برای انجام کارها از خود نشان نمیدهند و در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستند. (کاستا، مک کری و دی، 1991). 2-2-5-3-5 شاخص موافق بودن شاخص موافق بودن نیز همانند برون گرایی بر گرایشهای فردی تأکید دارد. فرد مواق اساسأ نوع دوست است، با دیگران احساس همدردی می کند و مشتاق کمک به دیگران است و اعتقاد دارد که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. در مقایسه، شخص ناموافق یا مخالف خودمحور بوده و به قصد و نیّت دیگران مضنون است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری. به نظر میرسد که این شاخص، به سمت جنبههای مثبت اجتماعی و سلامت روانی بیشتر سوق دارد. افراد موافق محبوبتر از افراد مخالف هستند. در هر صورت، آمادگی برای دفاع از حق فردی اولویت دارد و داشتن ویژگی موافق بودن در صحنه نبرد و یا دادگاه، برتری و فضیلت نیست، همانطور که داشتن دیدگاه انتقادی و داشتن شک علمی میتواند برای یک دانشمند حسن و فضیلت باشد. هیچ یک از دو قطب این شاخص دارای منزلت اجتماعی برتر نیستند. همچنین، نمیتوانیم بگوییم کدام گروه از کسانی که در قطبهای این شاخص قرار میگیرند، سلامت روانی بهتری دارند. نمره پایین در این شاخص معمولأ با ویژگیهای اختلال شخصیت خود شیفته، ضد اجتماعی و پارانوئید همراه است. در حالی که نمره بالا با اختلال شخصیت وابسته همراهی دارد (کاستا و مک گری، 1990). 2-4-3 ویژگیهای شخصیت شفیعزاده (1391) پژوهشی را با هدف تعیین رابطه تاب آوری با پنج عامل بزرگ شخصیت اجرا کرد. پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری همه ساکنان شهرستان مبارکه را شامل میشد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا، مک کری، 1990) بود. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به صورت همزمان تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تاب آوری با روان رنجورخویی رابطه منفی قوی و با برون گرایی و وجدان گرایی رابطه مثبت دارد و بین تاب آوری با گشودگی و توافق رابطه معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که فقط روان رنجورخویی پیشبینی کننده معنادار تاب آوری در این گروه بوده است. مطالعات ریولی، ساویکی (2003؛ به نقل از فرایبورگ و همکاران، 2005)، ارتباط تاب آوری با عوامل شخصیت را با نمره در بعد پایداری عاطفی، برونگرایی، گشودگی و وظیفهشناسی نشان داده است. در تحقیقی که توسط فرایبورگ و همکاران (2005) انجام شد تاب آوری در ارتباط با ویژگیهای شخصیت مورد بررسی قرار گرقت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو بعد تاب آوری (شایستگی فردی، شایستگی اجتماعی و ساختار فردی) با پنج عامل شخصیت ارتباط ضعیفتری وجود دارد. در این مطالعه سه بعد شخصیت (روان رنجورخویی، برون گرایی و وظیفه مداری) ارتباط قوی با تاب آوری نشان داد. منابع آقا یوسفی، ع.، 1387، معرفی روی آوردهای روان درمانگری و راهبردهای عملی، قم، ص. 38 احدی، ح.، جمهری، ف.، 1380، روان شناسی رشد، تهران، پردیس، ص. 145 احدی، ح.، نیک مهر، م.، 1378، روان شناسی رشد مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک، تهران، نشر بنیاد، ص. 261 افروز، غ.، 1371، نوجوان، استقلال، شخصیت و خلاقیت، مجله پیوند، شماره 158، تهران، انجمن اولیاء و مربیان اکبر زاده، ن.، 1376، گذر از نوجوانی به پیری، تهران، دانشگاه الزهرا، ص. 89 امام زاده، ر.، 1385، رابطه شیوه های فرزندپروری با خلاقیت و تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برک، ل.، 1383، روان شناسی رشد، ترجمه سید محمدی، ی.، تهران، ارسباران، ص. 345 بشارت، م.ع.، 1387، ویژگیهای روان سنجی فرم فارسی مقیاس تاب آوری، مجله علوم روان شناختی، چاپ اول، ص 93-89 جوادی، ر.خ.، آقابخشی، ح.، رفیعی، ح.، عسگری، ع.، بیان معمار، ا.، عبدی زرین، س.، 1390، رابطه کارکرد خانواده و تاب آوری در برابر مواد در دانش آموزان پسر دبیرستانی مدارس پر خطر، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال یازدهم، شماره 21، ص. 421 جوکار، ب.، اقدامی، ز.، حسین چاری، م.، 1389، پیش بینی تاب آوری بر اساس جهت گیری مذهبی (اسلامی) دانشجویان، مجموعه مقالات 5سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، ص. 67 حدادی، پ.، بشارت، م.ع.، پور بهلول، س.، 1389، تاب آوری، آسیب پذیری و سلامت روانی، مجموعه مقالات روان شناسی ایران، ص. 264 خزائلی، پ.، 1386، تاب آوری، ظرفیت غلبه بر دشواری ها، پایداری ها و بهسازی خویشتن، مرکز مشاوره دانشجویی معاونت و معاونت دانشجویی و فرهنگی خسروی، ص.، موسوی، ح.، طاهر نژاد، ح.، کلانتری، م.، آگنج، ن.، 1389، تاثیر الگو های ارتباطی خانواده بر تاب آوری دانشجویان، مجموعه مقالات 5 سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان ص. 101 سامانی، س.، 1386، تاب آوری، سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی زناشویی، فصلنامه روانشناسی دانشگاه شیراز، سال سوم، شماره8، ص. 68-67 سامانی، س.، جوکار، ب.، صحراگرد، ن.، 1386، تاب آوری، سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، شماره 3، ص. 290 سیدمحمودی، س.ج.، رحیمی، چ.، محمدی، ن.، 1390، عوامل موثر بر تاب آوری در افراد مواجه شده با ضربه روانی، پژوهش های روان شناسی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد، سال1، شماره 1، ص. 16 شاملو، س.، 1382، نظریههای شخصیت، تهران، انتشارات رشد، چاپ هفتم، ص. 164 شریعتمداری، ع.، 1376، روان شناسی تربیتی، تهران، امیر کبیر، ص. 132 صادقی، ز.، عابدی، م.ر.، فاتحی زاده، م.، 1382، مهارت های فرزندپروری و درمان شناختی- رفتاری، فصلنامه تازه ای رواندرمانی، سال یزدهم، شماره 41، ص. 43 فیست، ج.، گریگوری، ج.ف.، 1386، نظریههای شخصیت، ترجمه سید محمدی، ی.، تهران، نشر روان، ص. 59 کاظمی، س.، 1383، مفهوم تاب آوری و کاربرد آن در پیشگیری از اعتیاد، پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد کرلینجر، ف.ان.، 1381، مبانی پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه شریفی- نجفی زند، تهران، نشر سمت، ص. 165 گروسی فرشی، ت.، 1380، رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد تحلیل عامل در مطالعات شخصیت)، تبریز، نشر جامعه پروژه، ص. 94 گروسی فرشی، میرتقی. (1380) .رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت. تبریز: نشر جامعه پروژه دانیال لیل آبادی، ل.، 1375، بررسی شیوه های فرزند پروری مادران دارای کودکان هختلال رفتاری با شخصیت آنها. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی محرابی، ش.، 1384، مقایسه میزان اختلالات روانی دختران با توجه به شیوه های فرزند پروری والدین در دختران دبیرستان های جیرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بافت محمدی، م.، 1384، بررسی عوامل موثر بر تاب آوری در افراد در معرض مواد، رساله دکتری، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مککری، ر.، کاستا، پ.، 1992، روانشناسی شخصیت بزرگسالی، ترجمه گروسی فرشی، 1381، تبریز، جامعه پروژه، ص. 142 منادی، م.، 1384، تاثیر شیوه های فرزندپروری والدین بر شخصیت اجتماعی و فرهنگی جوانان، فصانامه خانواده و پژوهش، سال دوم، شماره 2، ص. 27 منگال، اس.ک.، 2002، روان شناسی تربیتی پیشرفته، ترجمه کاظمی، س.، 1388، شیراز، نوید نشر، ص. 86 Cloninger, C.R., 2000, Cloninger’s psychologicalmodelof temerary andcharaterand the five-factormodel of personality, personality and individual differences, vol: 2, p: 441- 452 Connor, K.M., Davidson, J.R., 2003, Development of a new resilience scale: theConnor-Davidson on Resilience Scale (CD- RISC), Depress anxiety, vol: 18, p: 76- 82 Daniny, N., Steinbery, G., 1993, Parentity style as context: an intyrative model., Psychological Bulletin, vol: 113, p: 478- 496 Digman, T.M., Inoye, J., 1986, Personality structure; further specification of the five robust factors of personality, Journal of personality and social psychology, vol: 50, p: 116- 123 Fribory, O., Barlang, O., Martinassen, M., Rosenvige, J., 2005, Resilience in relation to personality and intelliyence international Journal of methods in psychiatric research., vol: 14., p: 29- 42 Garmezy, N., Masten, A.S., Tellegen, A., 1984, The study of stress and competence in children: Building blocks for development psychopathology child development, vol: 55, p: 97-111 Garmezy, N., Masten, A.S., Tellegen, A., 1991, The protective role of competence indicutores in children at risk, Giffo- Levasseur., Anne., 1995, confrontation desfamily et des institutions- educations: Grotberg, E.H., 2000, International resilience research project, in A.L. comunian & Gienna, Austria: Pabst science publishes, p: 379- 399 Irvine, A.B., Biglan, A., Smolkowski, K., Metzler, C.W., Ary,D.V., 1999, The effectiveness of a parenting skills programs for parents of middle school students in asmall community, Journal of consulting and clinical psychology, vol: 67, p: 811- 825 Kompfer, K.L., 1999, Factors and processes contributing to resilience., the resilience frame work; in Glantz, M.D.G., and Johnson, L.T., resilience and development: positivelife adaptation, Kluveracademic publishers, New Yourk. Kotanin, S., [et al]., 1997, Childhood temperament and mothers child rearing attitude., European Journal of personality, vol: 11, p: 249- 265 Lapluntine., Francors., 2000, Description ethographique nathan, Nakaya, A., Motoyaki, I., Oshio, K., Aysushi, T., Kaneko, H., 2006, Correlation for adolescent resilience scale with big five personality traits. Olsson, C.A., Bond, L., Burns, J.M., Brodrich, D.A., Sawyer, S.M., 2003, Adolescent resiliance: a concept analysis, Journal of adolescence, vol: 26, p: 1-11 Simeon, D., Yehude, R., Vunill, R., Knutelska, M., Putnam, F.W., Smith, L.M., 2007, Factors associated with resilience in healthy adults. Psychoneuron endocrinology, vol: 32, p: 1149- 1152

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروش کتاب و تحقیقات و پاورپوینت دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید