صفحه محصول - ادبیات نظری و  پیشینه پژوهش تاب آوری

ادبیات نظری و  پیشینه پژوهش تاب آوری (docx) 38 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 38 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

684781094262 2383309-236460 دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن روانشناسی عمومی عنوان: نگارنده بهراد محرم زاده زمستان1390 سپاسگزاری سپاس بی نهایت از پروردگارم ، راحت جانم، انیس قلبم و مایه آرامشم. سپاس بی انتها از یارو یاورم، امام و دانشمند عصر و زمانم که تمام هستی ما بر مدار وجود عزیزش می چرخد. سپاس فراوان از اساتید بزرگوارم، جناب اقای دکتر مرتضی ترخان، جناب آقای دکتر اکبری و سایر استادان ارجمندی که جرعه ای از دانششان در کامم بسیار گوارا آمد. تقدیم تقدیم به همسرم ،همراز، همراه و همسفرم. به مادرم که مادر است و هیچ واژه ای جز "مادر" نمی تواند او را وصف کند. به مرحوم پدرم،سایه پر محبتی که رفت از سرم . ابری بود که دیگر نمی بارد. به شیرینترین میوه های زندگیم مهدی وهستی به پاس لحظههای صبورانشان که در این چند سال سپری نمودند و از خواستههای کوچک و بزرگ خودشان چشم پوشیدند فهرست مطالب مقدمه14 نوجوانی14 خصوصیات دوره نوجوانی14 رشد فردی واجتماعی دوران نوجوانی19 هویت وهویت یابی دردوره نوجوانی16 تاب آوری17 تعریف تاب آوری17 ظهورتاب آوری20 تابآوری و آسیبپذیر20 ارتباط بین تابآوری، مراحل رشد روانی، شناختی، اجتماعی و سلامت روان22 الگوی تابآوری و آسیبپذیری23 ویژگیهای افراد تابآور24 وجوه تاب آوری26 ویژگیهای دخیل درتاب آوری27 سخت‌رويي کلیدی برای تابآوری29 مؤلفههای تابآوری29 پژوهشهای انجام شده در این زمینه31 مقدمه نوجوانی يكي از مراحل مهم تحول انسان به شمار مي آيد كه با عوامل تنيدگی زای فراواني همراه مي باشد.اين دوره معرف تغيير عميقی است كه كودك را از بزرگسال جدا ساخته و دگرگونی های مختلفی در او به وجود مي آورد (منصور،1374). نوجوان به واسطه رشد سریع جسمی و روانی نسبت به سایر دوره ها نیازهای متفاوتی پیدا می کند.نیاز به استقلال فردی باعث می شود تا در مقابل والدین و مربیان مقاومت کند و متعاقب آن آرامش فرد بر هم بخورد.عدم آگاهی به نحوه برخورد با این تغییرات باعث بروز چالش بین خانواده و نوجوان می شود. در اين دوره به علت تغييرات ساختار اجتماعي و رشد جسماني، بين بلوغ فيزيولوژيكي و بلوغ اجتماعي ناهماهنگي ايجاد شده و باعث به وجود آمدن بسياري از مسائل خاص دوره ي نوجواني مي شود (فيندلر، 1994). نوجوانی مرحله نوجوانی با بلوغ آغاز و با توقف رشد و تكامل عمومی پايان مي يابد.هر دومرحله بلوغ و نوجوانی در يك وقت آغاز مي شوند ليكن نوجوانی در حدود هشت سال طول مي كشد و تنها تغييرات بلوغی در بدن را شامل نيست بلكه رشد و تكامل در استعداد های ذهنی ، اميال ، گرايش ها ،روابط شخصي ، رشد عاطفي،رغبت هاي شغلي و تحصيلي و توانايي ها و رشد و تكامل ديني و اخلاقي را نيز شامل مي باشد( ماسن و ديگران،به نقل از پاشا شریفی،1381). با اين وجود،نوجوانی يكی از مراحل مهم تحول انسان به شمار مي آيد كه با عوامل تنيدگي زاي فراواني همراه است.اين دوره معرف تغيير عميقي است كه كودك را از بزرگسال جدا ساخته و دگرگوني هاي مختلفي در او به وجود مي آورد (منصور،1374). خصوصيات رفتاری در دوره نوجوانی بنا بر مطالعات گوناگون در زمينه روانشناختي ،دو خصوصياتي مختص بلوغ بوده و بر حسب شرايط خارجي،به شكل هاي گوناگون و با شدتي بيش و كم زياد رخ مي نمايند 1) طغيان بر عليه والدين و محيط و 2) اثبات وجود نوجويي مي باشند (احدي و محسني،1376؛به نقل از ابولقاسمي،1386). 1) طغيان بر عليه والدين و محيط: براي ترك كردن دوره ي كودكي و به منظور اثبات وجود خود به منزله ي يك فرد مستقل،نوجوان پيش از هر چيز شروع به طرد آناني مي كند كه تا آن هنگام مورد پرستش او بودند.يعني به خانواده و الگوهاي مورد تقليد و آناني كه دوست دارد پشت پا مي زند و از اين طريق مي خواهد استقلال خود را نشان دهد.بدين گومه كه گاهي با عصيان گري و خشونت عليه عقايد ،ارزشهاي اخلاقي و سنن آنان قد علم مي كند و گاه نيز نسبت به زير دستان ترحم و شفقت نشان مي دهد.البته اين احساس برتري نسبت به والدين بيش از انكه ولقعي باشد،ظاهري و نمودار عدم امنيتي است كه نوجوان در عمق خود احساس مي كند. 2) اثبات وجود نوجويی: جستجوي تازگي ،به درجات مختلف ،نزد هر نوجواني وجود دارد و گواه نياز وي به شكستن قالب هاي موجود،فاصله گرفتن از موجودي كه پيش از آن بوده و از آن پس مي خواهد نباشد و نياز به فاصله گرفتن از محيط و والدين است.نوجويي و نياز به نو شدن كه دبس آن را يكي از مظاهر اساسي بحران بلوغ مي داند،به اشكال گوناگون از قبيل : شيوه لباس پوشيدن،طرز رفتار،استعمال لغات و اصطلاحات مخصوص ،خط،افكار،زبان و آرايش ظاهري بروز مي كند. رشد فردی و اجتماعی دوران نوجوانی براي آنكه نوجوانان بتوانند واقعا به بزرگسالان تبديل شوند و بزرگ شدن آنان محدود به جنبه ي جسماني نباشد،بايد به تدريج بتوانند از والدين شان مستقل شوند،خود را با بلوغ جنسي سازگار نمايند و با همسالان روابط همكارانه و كاري برقرار كنند.كانجر و همكاران(1984) مهم ترين جنبه هاي رشد فردي و اجتماعي دوران نوجواني را در قسمت هاي كلي استقلال و هويت مي دانند. كسب استقلال يكي از جنبه هاي رشد فردي و اجتماعي ،كسب استقلال نوجوان مي باشد.پيش رفتن به سوي استقلال از تكاليف اصلي نوجوانان است، به خصوص در جوامعي كه بر متكي بودن به خود تاكيد فراوان مي شود. اگر نوجوان نتواند در حدي منطقي از والدين خود جدا شود و استقلال به دست آورد به سختي مي تواند با همسالان خود روابطي معقول داشته و يا در آينده رفتار معقولانه داشته باشد و جهت گيري شغلي و احساس هويت او نيز دچار مشكلاتي خواهد شد( اريكسون،1968). هويت و هويت يابی در دوره نوجوانی يكي از وظايف اصلي نوجوانان در جامعه ،يافتن پاسخي عملي به اين سوال است كه من كيستم؟ به عقيده اريكسون ،هويتي كه نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود اين است كه او كيست؟ نقشي كه بايد در جامعه ايفا نمايد چيست؟ آيا او يك كودك است يا بزرگسال؟ آيا او عليرغم نژاد، مذهب يا زمينه‌هاي ملي كه او را از نظر مردم كم ارزش جلوه مي‌دهد احساس اعتماد به نفس دارد.كيستي‌شناسي يا شناسايي هويت خويشتن، هسته مركزي نظريه رشد شخصيت را در مكتب اريكسون تشكيل مي‌دهد او همانند مارگرت ميد مهمترين وظيفه و هدف نوجوانان را جستجو در راه يافتن هويتي پر معني مي‌داند. وظيفه رشد اساسي و فراگيري كه فرد در نوجواني با آن مواجه مي‌شود ايجاد يك هويت مستقل است. بحران مرحله نوجواني بحراني است كه بين هويت در برابر پراكندگي و سر درگمي نقش روي مي‌دهد. پراكندگي هويت، نتيجه شكست در حل يك بحران و دستيابي به هويت، نتيجه حل موفقيت آميز آن است. دستيابي به هويت مستلزم يكپارچه كردن منابع مختلف هويت در يك كل همخوان و معنا دار است. به طوري كه فرد مي‌تواند هم يك ارتباط متقابل با جامعه‌اش برقرار كند و هم احساس تداوم و وحدت دروني را در خود حفظ كند. منابع هويت در اين ديدگاه مي‌تواند همانند سازي‌هاي گذشته، تجارب و صلاحيتهاي شخصي كنوني، انتظارات محيطي و آرزوهاي آينده فرد باشد (مارسيا، 1966، بيشاب و ديگران 1997، به نقل از جانكوسكي،2005). مارسيا (1966به نقل از مي،2005) دو روند را در شكل‌گيري هويت اساسي تلقي مي‌كند كه عبارتند از: بحران و تعهد. بحران يا جستجوي هويت، دوره‌اي است كه در آن فرد در زمينه تقليدها، همانندسازي‌هاي گذشته، انتظارات، نقش‌ها و سنن ‌اجتماعي پرسشگري مي‌كند. در مورد علايق، استعدادها و جهت‌گيريهاي خودش به تامل مي‌پردازد، و نقشها، آرمانها و صور مختلف هويت را مورد آزمايش قرار مي‌دهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصميم‌های نسبتا با دوام و تثبيت نسبی در صور مختلف هويت و جهت گيري تلاشهای فرد به سوی تصميم‌های اتخاذ شده كه مشابه مفهوم وفاداری در نظريه اريكسون می‌باشد .با توجه به اين دو روند اساسی مارسيا چهار پايگاه اساسی هويت را معرفي كرد: دستيابی، تعليق، ممانعت و پراكندگی. پايگاه دستيابي به هويت، پايگاه فردی است كه بحران هويتی را پشت سر گذارده و به هويت مشخص متعهد شده است. تعليق، پايگاه فردی است كه در حال گذراندن بحران هويت است و تعهد مشخصی ندارد.ممانعت، پايگاه فردي است كه بدون گذراندن بحران هويت تعهدهايي را بر مبناي تقليد و همانندسازي ايجاد كرده است. پراكندگي، پايگاه فردی است كه نه دارای تعهد مشخص و نه در حال تجربه بحران هويت مي‌باشد و اگر هم در گذشته بحران هويتي را تجربه كرده است در پي آن به تعهد نرسيده است (كار ووشیر ، بيشاب و ديگران 1997،به نقل از جانكوسكي،2005). نوجوانان و بزرگسالاني كه احساس هويت در آنان قوي است خود را افرادي مجزا و متمايز از ديگران مي دانند.نياز به ثبات راي و حس يكپارچگي نيز ارتباط نزديكي با نياز همگاني به درك خود دارد.نوجوانان براي اينكه احساس هويت داشته باشد بايد در طول زمان، در خود تداومي ببيند.بنابراين درك هويت خود مستلزم تقابلي رواني اجتماعي است. به عبارتي ديگر،نوجوان بايد بين آن تصوري كه از خودش دارد و آن تصوري كه از استنباط و انتظار ديگران از خود دارد ، هماهنگي ايجاد كند (اريكسون،1956؛به نقل از ابولقاسمي ،1386). تابآوری تعاریف تابآوری از نظر ریشه شناسی، لغت "تاب آوری" از لاتین " salire "می آید (تاب آوردن ،جستن ) و " resile (جهش به جای اصلی یا ارتجاع به عقب ). این در حقیقت به این معنی است که تاب آوری به عنوان توانایی "به حال آمدن " یا بازگشت به حالت اولیه در نظر گرفته می شود.(دیویدسون همکاران،2005) واژه تاب آوری را می توان به صورت بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود.درواقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار (با وجود عوامل خطر) است. این شرایط خود به خود ایجاد نمی شود مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده (فردی و محیطی) در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد، بکار گیرد (کاظمی،1383). تابآوری، توانایی مقاومت خودآگاه در برابر رفتار بیماری تعریف شده است. به عنوان مثال، پاسخ هر فرد به رویدادهای مشابه عینی و شرایطی از قبیل دهشتزدگی یا خواستههای شغلی بالا، متفاوت است. بنابراین، تابآوری قابل ارتجاع است و چیزی شبیه به تمرین با تردمیل است(فلیپ، 2006). تابآوری عبارت است از توانایی بازیابی تجربیات هیجانی منفی(بلاک و بلاک، ١٩٨٠؛ بلاک و کرمن، ١٩٩٦؛ لازاروس، ١٩٩٣)، تابآوری فرآیندی است که به موجب آن فرد، هیجان مثبت را در مواجهه با شرایط گوناگون تجربه میکند(کارور، ١٩٩٨؛ توگاید و فردریکسون، ٢٠٠٤). در سوابق پژوهشی روانشناختی واژه تابآوری مترادف با دانش واژههای ذیل هستند که عبارتند از هوش هیجانی کلمن، یاد گیری خوش بینی سلیگمن، احساس معنای فرانکل با کامیابی سیبرت و تریونت، یادگیری کاردانی روزنهان و خودباوری راجرز(مدی و خوشابا، 2005). اینکه تابآوری را مترادف چه کلمهای بدانیم محققان تعاریف متعددی از آن ارائه دادند. به طوری که دیویدسون(2000) تابآوری را استعداد و ظرفیت افراد جهت غلبه بر استرس، حوادث و فجایع میداند. همچنین، ماستن، بست و گارمزی(1990) تابآوری را فرآیند مقابله و سازگاری موفقیتآمیز با شرایط چالشانگیز و تهدیدکننده زندگی میدانند. تابآوری نه تنها گویای شکستناپذیری افراد در برابر حالتهای اضطرابی است بلکه موجب میشود افراد با قوای روانی و ذهنی بیشتری در مقابل شرایط استرسزا مقاومت کنند. تاب آوری در مورد کسانی بکار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی شوند. از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط لازم برای آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست. عوامل تاب آوری باعث می شوند که فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطر از ظرفیت های موجود خود در دست یابی به موفقیت و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمون ها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید و از آنها سربلند بیرون آید. تاب آوری با در نظر داشتن توام شرایط استرس زا و توانایی ذاتی افراد برای پاسخ گویی، دوام آوردن و رشد نرمال در حضور شرایط استرس زا مطرح می شود. مفهوم تاب آوری یک راه حل امید بخش و خوشایند است، زیرا سرانجام سختی ها و شرایط بد دوران کودکی می تواند بالقوه ویرانگر و ناامید کننده باشد. شواهد روشنی در مورد وجود رابطه میان وقایع ناخوشایند و سختی زندگی در دوران کودکی با بروز اختلالات روانی در سال های بعدی زندگی وجود دارد که از این اختلالات می توان افسردگی، سوء مصرف مواد و خودکشی را نام برد (کاظمی،1383). به طورکلی، فرآیند تابآوری در پاسخ به تجربۀ تنیدگی ظاهر میشود و زمانی رخ میدهد که "شرایط یا رویدادی از سوی فرد متناسب با بهزیستی او مورد ارزیابی قرار میگیرد و منابع فرد در این فرآیند تحمیل میشوند یا نادیده گرفته میشوند"(فولکمن و لازاروس، ١٩٨٥). زمانی که تجربۀ تنیدگی رخ میدهد، تابآوری به عنوان مکانیسمی مقابلۀ فرد را ممکن میسازد و امکان بازیابی از اثرات خطرناک ارزیابیهای هیجانی منفی را که اغلب با تنیدگی همراه است را فراهم میسازد. تابآوری ابتدا با کنترل هیجان منفی و با انجام واکنشهای رفتاری تحقق مییابد تا شرایط تنشزا بهبود یابد(فولکمن و لازاروس، ١٩٨٠). بنابراین تابآوری به فرد برای مقابله با رویدادهای تنشزای زندگی و انجام کنشهای رفتاری پیشگستر کمک میکند تا امکان ارزیابیهای هیجانی مثبتتر رویدادها فراهم شود( فولکمن و لازاروس، ١٩٨٥). لاتر، سیس، چتی و بیکر(2000) تابآوری را به عنوان فرآیندی پویا در نظر میگیرند که باعث میشود زمانی که افراد با مسائل تنشزا و مشکلات مهم در زندگی روبرو میشوند، رفتارهای مثبت انطباقیتر از خود نشان دهند. این پژوهشگران بر این باورند که تابآوری موجب میشود نتایج منفی را به نتایج مثبت تبدیل کنند. نتایج مثبت یا انطباق مثبت یعنی رفتارهای شایسته و موفقیتآمیز اجتماعی زمانی که افراد در مراحل خاصی از زندگی خود با مشکل یا مسألهای روبرو میشوند. مثلاً فقدان آشفتگیهای روانی بعد از واقعه آسیبزای 11 سپتامبر ایالات متحده آمریکا. نیومن(2002) تابآوری را نوعی الگوی انطباقی تعریف میکند که هنگامی که فرد از این منابع استفاده میکند و از آنها بهره میجوید تابآوری در فرد تقویت میشوند و چه این منابع در درون فرد باشند و چه منابع خارجی باشند، موجب ارتقاء فرد میشود و فرد را در برابر حوادث مصون میسازد. مفهوم تابآوری به صورتهای مختلف تعریف میشود. راتر در سال 1987 به نقل از هالی(2000) بیان میکند که تابآوری به تفاوت افراد در پاسخگویی به خطر برمیگردد. وارنر(1989) به نقل از هالی(2000) این واژه را به صورت سازگاری یا مقابله موفقیتآمیز در برابر مواجهه با حوادث استرسزای زندگی تعریف میکند. جرمی مفهوم تابآوری را به معنای کنترل یا اقدام بر عوامل فشارزا قبل از اینکه به فرد آسیب برساند، به کار میبرد(فیتزپاتریک، کوئرنر، 2004). مندل و همکاران(2006) تابآوری را انعطافپذیری مؤثر در برابر حوادث زندگی میدانند و بیان میکنند که تابآوری توانایی سازگاری مناسب در زمان در معرض قرار گرفتن در زمینههای استرسزا و خطرناک یا تهدیدهای مهم است. به عبارت دیگر آنها تابآوری را توانایی و بهبود و جبران و انعطافپذیری بعد از مواجهه با حوادث آسیبزا و تنشزا معرفی میکنند. اصولاً مندل و همکاران(2006) دو وجه را در مفهوم تابآوری مهم میدانند، یکی اینکه فرد حادثه آسیبزا و فشار و سختی را تجربه کند و دوم اینکه افراد در برابر این حوادث انعطافپذیر باشند و دست به جبران برای بازگشت به عملکرد و کارکردهای معممول خود بزنند. تاب آوری نوعی مصون سازی در برابر مشکلات روانی اجتماعی بوده و کارکرد مثبت زندگی را افزایش می دهد که می تواند به وسیله فراهم نمودن افزایش مهارتهای اجتماعی تقویت گردد. مهارت هایی از قبیل برقراری ارتباط، مهارت های رهبری، حل مسئله، مدیریت منابع، توانایی رفع موانع موفقیت و توانایی برنامه ریزی (بابایی،1387). به طور کلی با توجه به تعاریف مختلف از مفهوم تابآوری، تمام تعاریف در چندین وجه مشترک هستند: (1) تابآوری سطحی از مقابله با سختیها است یا درجهای است که افراد به مشکلات پاسخ میدهند. (2) تابآوری خاصیت و حس سبکی و راحتی به همراه دارد. به عبارت دیگر فرض میشود که افراد تابآوری را به صورت توانایی ترمیم بدبختیها و تحت نفوذ قرار دادن و فائق آمدن بر سختی بر اساس سطوح مختلف کارکردهایشان ارائه میدهند و (3) در تعاریف مختلف تابآوری توانایی برتر است که به افراد اجازه میدهد که بر بدبختیها و سختیها غلبه کنند(هالی،2000). ظهور تابآوری امی ورنر اولین نفری بود که واژه تاب آوری را در سال 1970 به کار برد. او بر روی یک گروه از بچه های ایالت کاوای هاوایی مطالعه کرده بود. کاوایی منطقه فقیر نشینی بود که تعداد زیادی از بچه های مورد مطالعه او با پدر و مادر های الکلی یا دچار بیماری های سلامت روانی بودند. تعداد زیادی از والدین از کار اخراج شده بودند و بچه ها در چنین محیط نامناسبی بزرگ می شدند و دو سوم آنها رفتارهای مخرب و یا بیماری هایمزمن در ده سال بعد از خود نشان می دادند. یک سوم باقیمانده رفتار مخرب از خود نشان ندادند و ورنر این گروه را تاب آور نامید. بچه های تاب آور و خانواده هایشان سعی کرده بودند که خود را متفاوت از دیگر بچه های غیر تاب آور و خانواده هایشان بسازند (ویکیپدیا ،2008). از سال 1970 به بعد پژوهشهای علمی- اجتماعی بسیاری در زمینه فشار روانی و خطرات ناشی از آن انجام شده است. اهمیت مدیریت استرس و کاهش فشار روانی باعث گسترش این پژوهشها شده است. از آنجایی که تغییرات استرسزا میتواند هم تأثیرات مثبت و هم منفی در پی داشته باشد، مفاهیم زیادی در رابطه با استرس و چگونگی کنترل و کاهش آن مطرح شده است. یکی از این مفاهیم تابآوری است(مدی و خوشابا، 2005). تابآوری و آسیبپذیری تابآوری و آسیبپذیری بعنوان الگوی مفهومی، طی دهۀ گذشته توجه پژوهشگران و طراحان برنامه درمانی را به خود جلب کرده است. این مفهوم فرض میکند که تنیدگی تجربۀ فراگیر است؛ چگونه در طول زندگی فرد کمتر با محرکهای تنشزای تجربه شده شناسایی میشود و مقابله با محرکهای تنشزا بیشتر مرتبط با منابع موجود است. علاوه بر این، بر این فرض است که رویدادهای منفی زندگی، نه تجربیات بعیدی هستند و نه اجتنابناپذیر که منجر به بیبهرهگی زندگی شوند. البته، پژوهش تابآوری این سؤال را مطرح میکند که چرا برخی افراد که تحت شرایط ناسازگاری پرورش پیدا میکنند، به نظر زندگی سالم و مولدی دارند، در حالیکه برخی دیگر نمیتوانند بر ناسازگاریهای تجربه شدۀ زندگی معمول خود فایق آیند(بلوم، 2005). البته، گارمزی تابآوری را" توانایی بازیافت و نگهداشت رفتار سازگارانه پس از آسیب" تعریف میکند. ورنر و اسمیت(1982) تابآوری را توانایی تعدیل هم آسیبپذیری درونی(جسمی) (مثلاً، تنیدگی) و هم محرکهای تنشزای بیرونی تعریف میکنند(مثلاً، ناسازگاری خانوادگی). در ابتدا تابآوری بعنوان شکستناپذیر بودن(گارمزی، 1985) و آسیبناپذیری(ورنر و اسمیت، 1982) تعریف شده است، ولی راتر(1993) بر این باور است که افراد تابآور علاوه بر ویژگیهای فوق مشخصههای دیگری را نیز دارند. از سوی دیگر، او معتقد است با وجود اینکه تابآوری بطور ضمنی نشان دهندۀ تغییر است، ولی میتواند یک عامل تدریجی نیز باشد. علاوه بر این، راتر(1993) نشان داد که باور غلط اینست که تصور شود تابآوری در هر شرایط مخاطرهآمیزی به یک میزان قابل کاربرد است و اینکه ویژگی درونی فرد بوده یا اینکه تغییرناپذیر است. در واقع، مفهوم تابآوری بعنوان یک ویژگی شخصیتی، مولد تقابلی است و راتر(1993) چهار ویژگی برای تابآوری نام میبرد که به قرار زیر است: تابآوری، مواجهسازی با خطر است، نه اجتناب از آن؛ خطرپذیری یا عوامل مؤثر حفاظتی ممکن است از تجربیات مرحلۀ ابتداییتر نشأت گرفته باشد؛ عوامل خطرپذیری ممکن است به روشهای مختلف و در سنین مختلف بکار گرفته شود(مثلاً، کمبود وزنی در نوزادان عامل خطرساز است، درحالیکه اضافه وزنی در نوجوانان خطرساز است)؛ لازم است که بیشتر به مکانیسمهای خطر توجه شود تا به عوامل خطر برای خطرپذیری؛ ممکن است یک موقعیت نسبت به موقعیت دیگر، حفاظتی باشد(مثلاً، بیماری کمخونی داسیشکل، پرخاشگری). ارتباط بین تابآوری، مراحل رشد روانی، شناختی، اجتماعی و سلامت روان پژوهش تکاملی بین سالهای 1970 تا 1980، جنبههای ناپیوستۀ رشد از قبیل روانی، شناختی، اجتماعی، اخلاقی در نوجوانان را مورد بررسی قرار داده است. برای شناسایی شاخصهای فراگیر رشد، پژوهشهای بسیاری صورت پذیرفت است؛ اما این نتایج مرهون فعالیتهای فزاینده بندورا(1979)، هارتر(1987) است که نشان دادند رشد، مستقل از محیط رخ نمیدهد، البته انطباق فرد با محیطهایی را نشان میدهد که فرد در آن زندگی میکند. در میان چنین الگوی تبادلی، سامروف و چاندلر(1975) اشاره کردند که نه تنها فرد با محیط انطباق پیدا میکند بلکه محیط نیز بطور مثبت یا منفی بر رشد اثر میگذارد. بنابراین، علاوه بر این سامروف و چاندلر(1975) نشان دادند که آسیب عضوی میتواند مانع از گرایش" خود- تعادلی" فیزیولوژیک شود. همچنین بندورا(1979) نشان داد که نوجوانان به صورت" وسیلهای" فرا میگیرند، بدین معنا که رفتار با پاداش و تنبیههایی شکل میگیرد که در محیطهای اجتماعی خاصی که بازتاب کنندۀ ارزشهای اجتماعی است رخ بدهد. علاوه بر این، تقلید از دیگران هم بر رفتار و هم بر خود- شناسایی اثر میگذارد. این فراگیری اجتماعی بر خود- کارایی استوار است. رشد فضای درونیساز شدۀ مهارگری نیز بر خود- کارایی متمرکز است. خصوصاً وقتی که فرد خود را(مثلاً، اثربخشی بر محیط خود یا افراد پیرامون خود) بموجب رفتارهایی که پاسخهای محیطی را استنباط میکنند یا نمیکنند، قوی ببیند. بدون پاسخهای محیطی، بازخورد، سپاس فرد و تجربۀ اثربخشی وجود ندارد. بنابراین با توجه به پژوهشهای صورت گرفته فضای درونی مهارگری، عامل حفاظتی مهمی در تابآوری نوجوانان و جوانان است. این رویکردهای تکاملی سامروف، سافیر و براکاس(1987)، بندورا(1979) و سایرین فرایند رشد را آشکارسازی اجتنابناپذیری ویژگیهای پیش تعیین شده درنظر نگرفتند، بلکه بیشتر رشد را نتیجه ساخت اجتماعی خود میدانند که از طریق تعامل جاری فرد با بافتهای اجتماعی و با گروههای اجتماعی صورت میپذیرد(برگر، لاکینارین، 1966). تعاملی که سبب شد تا گوفمن(1959) نیز در پژوهشهای خود دریافت که فرهنگ نیز میتواند بر رشد نوجوانان اثر بگذارد و مراحل رشد و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان را به صورت زیر عنوان کرد: آنچه هستند؛ درک آنها از خود؛ چگونگی تصور آنها از خود. ارتباط بین تابآوری و رشد نوجوانان منوط به فرایندهای تبادلی آنها است(استروفه و راتر، 1984) که همواره در چارچوب محیطهای حمایتی پرورش مییابد. با توجه به رویکرد تکاملی(رشدی)، تابآوری توانایی عهدهدار شدن تکالیف هر یک از مراحل متوالی تکاملی رشد بطور اثربخش است(گرینسپن، 1982). گروتبرگ(1994) برای نشان دادن چگونگی اکتساب و تحقق(اتمام) تکالیف هر یک از مراحل رشد که بسیار مرتبط با تابآوری است از مراحل اریکسون استفاده میکند. او اشاره میکند که سه منبع اصلی تابآوری محیط تسهیلی بیرونی، نیروهای درونروانی و مهارتهای مقابلهای درونی هستند. این سه همان عناصر لازم در تحقق مرحلۀ مقتضی تکاملی هستند. در کودکان، به انجام رساندن مرحلۀ خودمختاری اریکسون(1950) مستلزم اینست که فردی" شیفتۀ شما باشد"(برونفنبرنر، 1977)، کسی که عشق بی قید و شرط نشان میدهد. نتیجتاً احساس محبوب بودن و حس اعتبار یا عزت نفس مثبت ایجاد میشود(بائوتریند، 1989). عزت نفس مثبت در نهایت سبب تابآوری میشود، گروتبرگ(1994) به همدلی(آگاهی و فهم شناختی هیجانات و دیدگاههای فرد دیگر و پاسخدهی نیابتی هیجانی) و رفتارهای معین اجتماعی که ماهیت تعاونی دارند(مثل همیاری، مشارکتی، سخاوت و همدلی) اشاره میکند. رفتارهای معین اجتماعی یکی از مشخصههای افراد تابآور است اما آنچه رفتارهای معین اجتماعی را متفاوت میسازد، بطور قابل توجهی بستگی به هنجارهای جامعه دارد. بنابراین در نوجوانان تعاون با مطلوب اجتماعی، خانواده یا جامعه منجر به افزایش تابآوری می‌شود(راچمن، 1979). بلوم، رسینک و جرمین(1991) کارها و مسئولیتهای روزمره را برای تمایز عملکردهای مطلوب از نامطلوب دانستند. راتر(1979) نشان داد که چنین تجربیاتی در ارتقا دادن مکان کنترل درونی نوجوانان اهمیت زیادی دارد که این مکان کنترل درونی نیز کلید تابآوری است. گروتبرگ (1994) عوامل مؤثر اجتماعی در رشد را بطور اجمالی بیان میکند: تسری رفتاری( مثلاً تأثیرات همسالان)، نهادی(مثلاً تأثیر سازمانهای اجتماعی)؛ جامعهپذیری جمعی( مثلاً بزرگسالان بعنوان عوامل مؤثر در تغییر اجتماعی و الگوبرداری). الگوی تابآوری و آسیبپذیری ویژگی شخصیتی بسیار آشکار نظیر؛ سرسختی،خودخواهی،عزت نفس،قاطعیت و منبع کنترل در حد بالایی با تاب آوری مرتبط میباشد.(ویلسون،2005).کانر (2006) تاب آوری را به عنوان یک روش قابل سنجش توانایی غلبه براسترس تعریف میکند.به عبارتی دیگر، تاب آوری ویژگیهایی را توصیف میکند که در افراد زمانیکه در موقعیتهای ناخوشایند قرار دارند، پدیدار شده و حتی شرایطی را فراهم می کند که در این موقعیتهای ناخوشایند منجر به رشد و تعالی آنها شود. بنابراین، تاب آوری به روش اندازه گیری طاقت (بنیه)هیجانی اشاره دارد. تابآوری توانایی فرد برای مواجهه با یک حادثه مضر است یعنی تابآوردن در برابر مشکلی قابل ملاحظه که نه تنها فرد بر مشکل غلبه کند بلکه به واسطه آن مشکل قویتر هم میشود. نانهاندرسون تابآوری را شامل عوامل زیر میداند: فراهم سازی حمایت مهربانانه طراحی و ارتباط سازی برای افزایش امیدواری فرصتسازی برای مشارکت معنامند پیشاهنگی در پیوندهای اجتماعی مرزبندی شفاف و سازگار پترسون(1988، 1995) یک الگوی تبادلی برای ادراک تابآوری و آسیبپذیری در بافت اجتماعی مطرح کرده است. الگوی سازگارانه و انطباقی خانواده(FAAR) حاکی از اینست که پاسخ فرد به تنیدگی با تعادل بین تقاضاها (محرکهای تنشزا، کششها و مسائل روزمره) و قابلیتها(منابع و رفتارهای مقابلهای) تعیین میشود. عوامل خطر(آنچه پترسون تحت عنوان مقتضیات تعریف میکند) و تابآوری(تواناییها در الگوی FAAR) هر دو شامل عوامل زمینهای، خانواده و بیرونی هستند. این عوامل که با معانی فردی رویداد مرتبط میشوند(که خود متأثر از خانواده و عوامل بیرونی است)، میزانی که با آن رویداد بعنوان محرک تنشزا تجربه میشود را تعیین خواهند کرد. رویداد یا بحران سبب پاسخی میشود که همواره تا زمان وقوع محرک تنشزای دیگر، ایجاد تعادل میکند. این الگو چندین مؤلفۀ تابآوری و آسیبپذیری را یکپارچه میسازد و چارچوبی را برای مداخلات برنامه درمانی تابآوری بنا مینهد. ویژگیهای افراد تابآور افراد تاب آور دارای توانمندی های درونی هستند که آنها را در پشت سر گذاشتن شرایط دشوار کمک می کند. ادوارد و وارلو (2005) برخی از ویژگی های افراد تاب آور را شامل مواردی از این قبیل می دانند: داشتن حس شوخ طبعی، انعطاف پذیری، مراقبت، مهارت های ارتباطی خوب، داشتن حداقل یک مراقب حمایت کننده، توانایی حل مسئله، درایت در کمک طلبیدن از دیگران و جلب حمایت آنان، احساس استقلال، داشتن هدف، اشتیاق به آموزش، پشتکار و امیدواری. از سوی دیگر پژوهشها حاکی از آن است که پیوندهای غیررسمی اجتماعی که در همسایگی شکل میگیرد، تابآوری اجتماعی را بالا میبرد. ریشههای اجتماعی تابآوری، ساخت اجتماعی جامعه و دسترسی به منابع اجتماعی و مواجهسازی با شرایط مختلف را شامل میشوند. به علاوه افراد تابآور همواره میدانند که ایجاد شبکههای حمایتی اجتماعی، مقابله را تسهیل میکند(دیمونس، ١٩٨٩، کومفر، ١٩٩٩) و بهبود سریعتر را پس از رویدادهای منفی نشان میدهد(توگاید، فردریکسون و بارت، ٢٠٠٤). درکل، پژوهشها نشان میدهند که تابآوری یک ویژگی روانشناختی مطلوب است. بنابراین، سؤال مهم اینست که آیا فرد میتواند سطح تابآوری خود را به طور ارادی از طریق راهبردهای بهبود شادکامی بهبود بخشد. پژوهشها حاکی از این بوده که بهزیستی فزاینده میتواند مقابله با تجربیات منفی بعدی را تسهیل کند(ریچ و زاترا، ١٩٨١). بنابر شواهدی که از مطالعه ریچ و زاترا(1981) و سایر مطالعات تجربی به دست آمده است ، پاسخ این سؤال که آیا تابآوری میتواند تقویت شود،" بله" است. در پژوهشی، گارمزی (1991) افراد خردسالی که در محیط های فقیر زندگی می کردند را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که برخی از ویژگی های فردی هستند که باعث افزایش پیامدهای مثبت می گردند. آنها شامل طیف وسیعی از مهارت های اجتماعی، تعامل مثبت با همسالان، حساسیت، پاسخ دهی اجتماعی و هوش بالا، حس همدلی، احساس شوخ طبعی، اعتماد به نفس بالا، منبع کنترل درونی و مهارت های حل مسئله است. در مجموع افراد تاب آور دارای ویژگی های ذیل می باشند: واقعیت های زندگی را به سهولت می پذیرند. ایمان دارند که زندگی پرمعنا است و این باور معمولا به وسیله ارزشهای آنها حمایت می شود. دارای توانمندی های چشمگیری برای وفق دادن سریع خود با تغییرات بزرگ هستند. موضع گیری فعال درقبال یک مشکل ایستادگی منطقی درمقابل مشکلات وچالشها باتوانایی اینکه چه موقع بگویند ،بس است. توانایی نگاه به یک مشکل به عنوان مسله ای که می توانند ان راکندوکاو کنند،تغییردهند،تحمل کنندویا دوباره به طرق دیگرحل کنند. خصوصیات کودکان و نوجوانان تاب آور (ماستن و کاتسورث ،1998به نقل از فیرس و ترال ،2003) منشا خصوصیات فردی ایمان،کارآیی خوب عقلانی، جذابیت، مردم آمیزی بردباری، خودبسندگی، اعتمادبه نفس،عزت نفس بالا خانوادگی رابطه نزدیک و صمیمی با والد/ تربیت اقتداری:گرم بودن نظم داشتن ،توقعات بالا/امکانات اجتماعی-اقتصادی غیرخانوادگی ارتباط با بستگان/ارتباط با بزرگسالان مفید برای اجتماع/ رابطه با سازمانهای مفید برای اجتماع/ رفتن به مدارس کارآم وجوه مختلف تاب آوری؛ باتوجه به تعاریف و تئوریهای مختلف از مفهوم تاب آوری ،در مجموع می توان به موارد زیر دست یافت که شامل :"ایستایی در برابر پویایی" ،"رشد پس از آسیب"،"مکانیسمهای روان-زیستی" و "خود تاب آوری" میباشد که در این میان، وجه "خودتاب آوری" به طور اختصاصی تر توسط محققین مورد بررسی قرار گرفته است که در زیر بدان اشاره خواهیم کرد. خودتاب آوری:از میان محققین مختلف، بلاک به طور تخصصی به این وجه پرداخت.بلاک (1996)"خودتاب آوری "را شرح داد. از نظر وی این ساختار به ظرفیت کلی افراد جهت انطباق با استرسورهای درونی و فوق العاده به طور متعادل اشاره دارد.در این تعریف "خودتاب آوری"به همان ویژگی شخصیتی اشاره داردکه افراد خودرا به رفتاری عادت داده اند که در مسیر مطالبات تحمیل شده محیط به صورت متناسب منطبق شوند.بلاک(2002)بر این باور است که خودتاب آوری ،توانایی سازگاری سطح کنترل بر حسب شرایط محیطی میباشد.خودتاب آوری از منابع درون فردی است که میتواند سطوح استرس و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل نماید و اثرات منفی استرس را کمرنگتر جلوه دهد.(ویسی و همکاران،1379) ورنر و اسمیت (1992)"خود تاب آوری "را "سازو کار ذاتی خود اصلاح گری انسان" می دانند. افزون بر این به باور ورنر (1997)خود تاب آوری،صرفنظر از خطرات تهدید کننده،عاملی بالقوه در همه افراد برای تغییر است. از دیگر وجوه عنوان شده ،مکانیسمهای روان-زیستی است.چارنی(2004) این مکانیسم ها را توصیف کرد.وی بیان می دارد که در سالهای اخیر روند رو به رشدی در علم ایجاد شده نسبت به این سوال که چگونه مغز پاداش و انگیزش، یادگیری،عکس العمل در برابر ترس و افزایش گسترش رفتار اجتماعی سازگارانه را تعدیل یا سازماندهی میکند. مکانیسمهای عصبی ایجادکننده این عملکردها، به روشی که فرد در برابر استرس شدید عکس العمل نشان می دهد مربوط میشود. آنها ویژگیهای شخصیتی را توصیف میکنند که با تاب آوری و تشویق مرتبط میباشد. چارنی (2004)،11مکان عصب شیمیایی، نورپپتید ومیانجیهای هورمونی واکنش روان-زیستی در برابر استرس شدید را اثبات کرد.وی آنها را به تاب آوری یا آسیبپذیری مرتبط دانست.متعاقب این اقدام، ویژگیهای شخصیتی متناسب با مکانیسمهای عصبی منتج شد که شامل: 1-انگیزش و پاداش: لذت جویی، خوش بینی ، و خوش خویی کسب شده 2- حساسیت (تاثیر پذیری) به اضطراب: جدای از اضطراب، به طور موثر رفتار کردن 3- رفتار اجتماعی سازگار(انطباقی): نوعدوستی، دلبستگی، عضویت در شبکه گروهی ویژگی های شخصیتی دخیل در تا ب آوری: 1- طاقت(بنیه):این ویژگی شخصیتی یعنی "طاقت"یا "پرطاقت"به عنوان ضربه گیر بودن در برابر استرسهای خارجی عمل میکند .(کوباسا،مدی و کهن،1982؛بونانو،2004) این ویژگی شامل سه بعد می باشد:توانایی شناسایی یک هدف معنی دار در زندگی، این باور که افراد می توانند محیط و پیامد وقایع را تغییر دهند، و اعتقاد به آموختنی بودن تجارب مثبت و منفی در زندگی. فردی که "پرطاقت"هستند اطمینان بیشتری دارند و به استفاده از مهارتهای مقابله ای و مزیت حمایت اجتماعی مجهزترند. 2-خودافزایی:افرادی که خود را بسیار باور دارند در برابر وقایع استرس زا مقاوم تر به نظر میرسند. (بونانو،فیلد،کوناسویک و کلتمن،2002؛بونانو،2004) 3-مقابله های سرکوب کننده:سرسختی(طاقت) و خودافزایی جزء فرایندهای شناختی هستند، در حالیکه "مقابله سرکوب کننده "در نتیجه بعضی از زیر مولفههای مکانیسمهای هیجان مدار اتفاق می افتد.برای مثال، گسستگی هیجانی. "سرکوب کننده هاً به نسبت عکس العملهای استرس کمی در موقعیت های استرس زا نشان می دهند."سرکوب کننده ها" بهتر استرس زاها را مدیریت میکنند: گاهی اوقات آنها نشانه های جسمانی تری دارند و در عین حال در طولانی مدت نشان داده میدهند.(وینبرگر و همکاران،1979؛بونانو،2004). 4-هیجان مثبت و شوخ طبعی: مستن (1994) مطالعه ای طولی همراه با برشهای عرضی در مورد تاب آوری ترتیب داد .او موضوعاتی را که لحاظ کرده بود شامل :والدین بیمار از نظر روانی، تفاوتهای مالی، مادران تین ایجر، کودکانی که در مهد کودک ها رشد یافتند، بیماری مزمن، جرم، غفلت و یا سوءاستفاده بود مستن (1994): ده فاکتور حمایتی را که قسمتی از تاب آوری محسوب میشد را معرفی کرد: - تاثیرگذار بودن والدین (والدین موثر) -ارتباط با دیگر بزرگسالان اصلح- دسترسی به افراد یا بزرگسالان خاص – مهارتهای عقلانی خوب-استعدادهایی که توسط خود بچه یا دیگران ارج نهاده میشود - خوداعتمادی،احساس به خود امیدوار بودن یا خود را لایق دانستن - مذهب یا احساس تعلق به جایی مقدس -موقعیت اجتماعی –مالی -عملکرد خوب در مدرسه یا شرکتها - داشتن فرصت های خوب در مسیر زندگی. مستن به ترویج استراتژیهایی برای تقویت و قدرتمندی تابآوری توجه دارد و به همین منظور مداخلاتی را عنوان می کند: استراتژیهای مبتنی بر خطر:کاهش فشار در فرزندان زمان وقوع وقایع خطرناک (جلوگیری از خانه بدوشی) استراتژیهای مبتنی بر کیفیت:افزایش کمیت، قابلیت وصول وکمیت منابع.همان منابعی که فرزندان برای ارتقاء شایستگی خود به آن نیازمندند. این منابع میتواند مستقیم باشد (از طریق ارائه فعالیتهای برون مدرسه ای) یا غیرمستقیم باشد (از طریق دوره های تربیت "فرزندپروری"برای والدین) استراتژیهای مبتنی بر پردازش:با این هدف که ،سیستمهای حمایتی به صورت بنیادی برای تکامل فرزندان فعال باشند، که شامل برنامه هایی است که بچه هارا از این سیستمها آگاه میسازد. این برنامه ها تضمین میکنند که بچه ها افزایش خودشناسی را مقارن با آموزش بعضی چیزها، تجربه میکنند و به این دلیل احساس کنترل شخصی افزایش می یابد. سخت‌رويي کلیدی برای تابآوری سخت‌رويي يكي از ويژگي‌هاي شخصيتي است كه به عنوان عاملي براي ارتقاي سلامتي تلقي مي‌شود. كوباسا (1979) سخت‌رويي را تركيبي از باورها در مورد خود و جهان مي‌داند كه فرد را در برابر فشار‌هاي بيروني و دروني مصون نگه مي‌دارد. در واقع اين ويژگي، توانايي پردازش مناسب محرك‌هاي دروني و بيروني است. مفهوم سخت‌رويي را نبايد صرفاً در نيروهاي خاص براي تحمل فشارهاي رواني خلاصه كرد بلكه وجود اين سازه فرد را در شرايط دشوار به پيش مي‌راند و او را ياري مي‌كند كه وقايع تهديد آميز را با موفقيت بيشتري پشت سر گذارد. سخت‌رويي توانايي درك درست شرايط پيرامون و قابليت تصميم گيري مطلوب در مورد خويشتن است (كوباسا و مدي ، 1977). مؤلفه‌هاي سخت‌رويي كوباسا(1982) سخت‌رويي را تركيبي از باورها در مورد خويشتن و جهان تعريف مي‌كند كه از سه مؤلفة تعهد،‌ كنترل و مبارزه جويي تشكيل شده است. 1(کنترل افرادي كه در بازخورد كنترل قوي هستند، معتقداند كه قادر به كنترل و يا تأثير گذاري بروي حوادث‌اند. شخصيتي كه ميزان كنترل بالايي دارد،‌ به كنترل و توانايي تعيين جهت سرنوشت و آيندة خود اعتقاد دارد. اين افراد قادر به نفوذ و تأثير گذاري بروي حوادث مختلف زندگي هستند. آنها با استفاده از دانش، مهارت و قدرت انتخاب مي‌توانند رويدادهاي زندگي را پيش‌بيني و كنترل كنند و بر اين اساس در مواجهه با مشكلات بيشتر به مسئوليت خود تكيه و تأكيد مي‌كنند تا بر مسئوليت ديگران (مدي، كاهن و مدي، 1998). 2( تعهد افرادي كه در بازخورد تعهد قوي هستند، نسبت به آنچه انجام مي‌دهند احساس تعهد مي‌كنند و خود را وقف فعاليت‌هايشان مي‌كنند. اين افراد اهميت و ارزش فعاليت‌هاي خود را باور دارند و مي‌توانند براي آنچه كه انجام مي‌دهند معنايي بيابند. آنان به توانايي خود براي تغيير تجارب زندگي در جهتي جالب و معني‌دار اطمينان دارند، در نتيجه به جاي گريز از مشكلات زندگي با بسياري از جنبه‌هاي آن مانند شغل، خانواده و روابط بين فردي كاملاً درآميخته مي‌شوند. افراد متعهد در زمان نياز براي انطباق به دليل و توانايي درخواست از ديگران آگاهي دارند. توانايي تفكيك ارزش‌ها، اهداف و همين طور درك ارزش تصميم گيري صحيح در موقعيت‌هاي پر استرس موجب ايجاد تعادل در زندگي افراد متعهد مي‌گردد (كوباسا، 1979). 3(مبارزهجویی مؤلفة مبارزه جويي به اين باور اشاره دارد كه تغيير در زندگي امري طبيعي است. افرادي كه زندگي را به عنوان عرصة مبارزه در نظر مي‌گيرند، تغييرات گوناگون زندگي و نياز به سازگاري مجدد را فرصتي براي يادگيري و رشد بيشتر مي‌دانند تا تهديدي براي امنيت و آسايش خود. افراد چالش طلب رضايت خاطر را در ساية رشد مداوم مي‌جويند و نه در راحتي،‌ آسايش، امنيت و زندگي روزمره. چنين باوري انعطاف پذيري شناختي و قدرت تحمل رويدادها و موقعيت‌هاي استرس‌زاي زندگي را به همراه دارد زيرا آنان وقايع عادي و به دور از انتظار را به صورت تجربه‌هاي جالب و با ارزش ادراك مي‌كنند. افرادي كه در زندگي مبارزه جو هستند به دنبال تغييرات در زندگي خوداند. اين افراد با جستجو در محيط اطراف منابعي براي كمك به كاهش استرس‌ها مي‌يابند تا موجب انطباق مؤثرتر و بهتر آنان با استرس موجود شوند و با تكيه بر انعطاف پذيري موجود در شخصيت خود موجب كاهش احساس ترس‌هاي دروني در موقعيت‌هاي جديد مي‌شوند ( كوباسا،1979؛ مدي، كاهن و مدي، 1998). اگرچه سخت‌رويي ترکیبی از سه مؤلفة تعهد، کنترل(مهارگري) و چالش تعريف شده است، اما سخت‌رويي چیزی فراتر از جمع اين سه مؤلفه است. کوباسا و همکارانش(1985) اظهار می‌دارند که انعطاف‌پذیری روان‌شناختی افراد سخت‌رو، صرفاً از تاثیر انفرادی این سه مؤلفه سرچشمه نمی‌گیرد، بلکه ازشیوة مقابلة خاصی است که با ترکیب پویای این سه مؤلفه همخوان است(پارکر و مدي، 1988). در واقع سخت‌رويي ساختار و امری است که به یکپارچه‌سازی مؤلفه‌هایش می‌پردازد، به عبارت دیگر سخت‌كوشی تمایز مؤلفه‌هایش را از بین می‌برد و در آنها یک همگونی ایجاد می کند (کوباسا و مدي، 1982). پژوهشهای انجام شده در این زمینه تحقیقات انجام شده در حوزه تاب آوری را می توان در دو گروه کلی طبقه بندی نمود. گروه اول به عوامل تعیین کننده تاب آوری و ویژگی های افراد تاب آور می پردازند. دسته دوم پژوهش هایی است که فهم فرایند تاب آوری (اینکه چگونه تاب آوری موجبات سازگاری موثر با واقعیت های مخاطره آمیز را فراهم می آورد) را در دستور کار خود قرار داده اند (جوکار،1386). در ابتدا خواستگاه پژوهش های تاب آوری نظریه های دانشگاهی نبود، بلکه مطالعه در زمینه شناخت پدیدار شناختی ویژگی های نجات یافته گان از مرگ و کودکانی که در محیط های خطرآفرین زندگی می کردند منشا این مطالعات بود. در زمینه تاب آوری سه موج پژوهش مطرح شده است. موج اول واکنشی به این پرسش بود که چه ویژگی هایی تفکیک کننده افرادی است که علیرغم عوامل خطرزا یا شرایط ناگوار، نسبت به افرادی که رفتارهای مخرب نشان می دهند، پیشرفت می کنند. بیشتر ادبیات و منابع موجود تاب آوری جستجویی است جهت توصیف ویژگی های تاب آورانه درونی و برونی که به افراد کمک می کند تا خود را تطابق دهند و کارکرد قبلی خود را باز یابند. موج دوم تلاشی جهت کشف فرایند های دستیابی به ویژگی های شناخته شده تاب آوری بود. بنابراین تاب آوری به عنوان فرایند های تطابق با شرایط ناگوار، به صورتی مطرح بود که به شناسایی، تحکیم و تقویت ویژگی های تاب آوری یا عوامل محافظتی منجر می گردد. موج سوم تاب آوری به مفهوم تاب آوری منجر گردید. آشکار گردید که فرایند انسجام مجدد بعد از در هم گسیختگی نیاز به نوعی نیروی انگیزشی دارد. در این موج، تاب آوری به عنوان نیروی انگیزشی مطرح شد که قرد را برای جستجوی فرزانگی ، خودشکوفایی ، نوعدوستی و هماهنگی با منبع روحانی قدرت ، بر می انگیزد (ریچاردسون ،2002). مطالعه اولیهای که در اکثر ادبیات تابآوری مورد اشاره قرار میگیرد، کاری است که توسط ورنر و اسمیت(1992) انجام شد، و طی آن یافتههای یک مطالعه بلندمدت 30 ساله گزارش گردید. ورنر مطالعه خود را در سال 1955 در میان کودکانی آغاز کرد که در معرض فشار قبل از تولد، فقر، بیثباتی روزانه و مشکلات شدید سلامت روان بودند. وی مشاهده کرد که 72 نفر از 200 کودک علیرغم عوامل خطرزا کارکرد مناسبی داشتند. در این ارتباط ورنر ویژگیهای تابآوری را که به این افراد کمک کرده بود که با وجود تجربه عوامل خطرزا بدون مشکل باقی بمانند، دستهبندی کرد. پدیدارشناسی ورنر شامل ویژگیهای فردی از قبیل مونث، تنومند، از نظر اجتماعی مسئول، سازگار و متحمل بودن، پیشرفتگرایی، قدرت کلامی و عزت نفس بود. وی همچنین بر این باور است که یک محیط مراقبتی به فرد کمک میکند تا شرایط ناگوار را راحت تر پشت سر بگذارد. از سوی دیگر، ورنر(2005) گروهی از کودکان شهر کاوابی هاوایی را مورد مطالعه قرار داد او به این نتیجه رسید که کودکانی که میزان تابآوری آنها بالا بوده است در نوجوانی دارای صفات و ویژگیهایی بودند که باعث تمایز آنها از نوجوانانی میشد که تابآوری پایینی داشتهاند(ورنر،2005). در پژوهش دیگری جوب(2006) به بررسی تاثیر تابآوری بر شادکامی افراد مسن پرداخته است و او به این نتیجه رسید که آموزش تابآوری باعث ایجاد سطح بالای شادکامی میشود(جوب و همکاران، 2006). ماستن، بست و گارمزی(1990) تابآوری کودکانی که مادران اسکیزوفرنی داشتند را با کودکانی که مادران سالم داشتند مورد مطالعه قرا داد. نتایج نشان داد که کودکانی که مادران سالم داشتند در مقایسه با کودکانی که مادران اسکیزوفرنی داشتند نه تنها میزان تابآوری آنها بالا بوده است بلکه از اعتماد به نفس و پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار بودند(راتر،1999). در ایران خانم صادقی در پژوهشی به تاثیر درمان رفتاری شناختی بر تابآوری پرداخته است. بنابراین آموزش تاب‌آوری میتواند بر متغیرهای بسیاری تاثیرگذار باشد. پژوهشها نشان می دهد که افراد با تابآوری پایین آسیب پذیرند و فاقد جسارت، انگیزه تشویق و راهبردهای لازم برای تغییر شرایط فشارزا به فرصتها میباشند و همیشه درگیر مشغلههای ذهنی بوده و مشکلات خود را به صورت مبالغهآمیز بزرگ کرده و خود را قربانی حوادث میدانند و از شرایط موجود ناله و شکوه دارند، خود را کم توان و ضعیف جلوه میدهند و از تلاش برای حل شرایط تنشزا اجتناب می کنند. نحوه برخورد آنها خشک و انعطاف ناپذیر است و نسبت به آینده احساس نگرانی می کنند و به مرور این نگرانی تبدیل به ترس میشود و به جای داشتن احساس مسئولیت و راهکارای خلاق و نوآور برای حل مشکلات خود را سردرگم و ناتوان احساس میکنند و بر عکس افرادی که تابآوری بالایی دارند حس قوی برای پیشرفت دارند و اعتماد به نفس و خودباوری آنها بالاست(مدی وخوشابا،2005). سلیگمن و همکاران(2005، ٢٠٠٦) در پژوهشی بکارگیری راهبردهای بهبود شادکامی و تاب‌آوری روی جمعیت بالینی نشان داده است که تمرینات بهبود خلقی و حرمت خود به کاهش علائم افسردگی کمک میکند. در پژوهش لوبومرسکی و همکاران(2008) آموزش مؤلفههای حرمت خود و خلق مثبت و خوش‌بینی در میان دانشجویان که علائم شناختی افسردگی را داشتند تا ٦ ماه پس از به انجام رسیدن مداخله موجب بهبود افسردگی و تابآوری دانشجویان میشود(لوبومرسکی و همکاران، ٢٠٠٨). در برنامه افزایش تاب آوری، مربوط به دانشگاه پنسیلوانیا رویچ و شاته (2002) چند مهارت که مستقیما با تاب آوری در ارتباط هستند را مورد تأکید قرار داده اند که از جمله این مهارت ها می توان به تنظیم هیجانی، کنترل تکانه ها، تحلیل علل مشکل و سبک های تفکر، حفظ خوش بینی واقع بینانه، خودکارآمدی و همدلی با دیگران اشاره کرد. همچنین فریدمن (2003) در برنامه دیگری که مربوط به افزایش تاب آوری است موضوعاتی را محور مداخله خود قرار داده است که عبارتند از؛ آموزش در زمینه تاب آوری و درک تاب آوری مثبت و منفی، آموزش مهارت های هوش هیجانی، آموزش خودکارآمدی، درک ارزش حمایت های اجتماعی و کسب آن، آموزش مهارت های مدیریت استرس، درک ارزش خوش بینی و کسب مهارت هایی برای افزایش آن و کسب مهارت هایی برای افزایش شادکامی. منابع آقامحمدیان شعرباف،حمیدرضا و پاژخ زاده، شهناز (1384)،"مقایسه عوامل تنیدگی زا و شیوههای مقابله با آن در دانش آموزان "، مجله روانشناسی، شماره 2، صص 147-134. ازاد،پیمان(1389).غلبه بر خشم واحساس تنهایی،تهران .نشرالبرز ابوالقاسمی،شهنام (1386).روانشناسی رشد.انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی . تنکابن. احدی، حسن و بنی جمالی، شکوه السادات (1378). روان شناسی رشد (مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک)، تهران : انتشارات بنیاد. احدی، حسن؛جمهری،فرهاد (1380).روانشناسی رشد نوجوانی و بزرگسالان،تهران،نشر پردیس. احدی،حسن و محسنی ،نیکچهر (1374)، روانشناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روانشناسی نوجوانی و جوانی. تهران ،نشر بنیاد،(جلد دوم)، چاپ پنجم. احمدی شیرازی،مریم(1387).چگونه بر خشم خود مدیریت کنیم. تهران.انتشارات موسسه مادران امروز.چاپ سوم. احمدی، سیداحمد (1375). روان شناسی نوجوانان و جوانان، تهران، نشر نخستین. اسپتین (1998). آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان، ترجمه محمدحسین نظری، مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی 1385. استکی ،مهناز(1377).بکارگیری راهبرد های آموزشی به منظور بالا بردن سطح مهارتهای اجتماعی در دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی. انجمن روانپزشکی آمریکا، واژه نامه روانپزشکی، ترجمه ی مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی (1375)، تهران، انتشارات ابجد، چاپ اول. بابایی، نعمت اله. (1387). بررسی عوامل تاب آوری جوانان در برابر انحرافات اجتماعی. بانک مشکلات اجتماعی ایران. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران. بازيگر،دعا (1386).بررسي تاثير آموزش مهارت هاي مديريت خشم بر كنترل دزوني در دانشجويان دختر 25-20 ساله .پايان نامه كارشناسي ارشد .تهران.دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي،دانشگاه علامه طباطبايي. باقری، مرتضی (1377 ). بررسی اثر فیلم های تلویزیونی در ایجاد رفتار پرخاشگرانه پایه های تحصیلی سوم تا پنجم دبستان .پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. بردبار، فریبا؛ رضویه، اصغر (1382) . بررسی راهبردهای رویارویی و حمایت اجتماعی در دوره نوجوانی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی. مقاله ارایه شده در پنجمین همایش سراسری بهداشت روانی کودکان و نوجوانان. دانشگاه علوم پزشکی زنجان. 18-16 مهر. برغندان،سپیده (1389).تعیین اثر بخشی مدیریت خشم برسازگاری اجتماعی وشادکامی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر رشت . پایا ننامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه ازاد واحد تنکابن. بشكار، سلطانعلي (1387).تاثير آموزش مهارتهاي مديريت خشم در كاهش تعارضات، زناشويي زوجهاي مراجعه كننده به شوراهاي حل اختلاف باغملك، پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه شهيد چمران اهواز. به پژوه ،احمد (1375 ) . اصول برقراري رابطة انساني با كودك و نوجوان :مجموعة راهنماي خانوادة سالم ، 1 . تهران .نشر رويش . به پژوه،احمد(1384). اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان. تهران.نشر نهضت پویا. پارسا حاجتی، محمد(1386).احساس تنهایی در گستره زندگی.مشاور مدرسه.دوره سوم. شماره یکم. ترخان ، مرتضی (1385)، اثر بخشی شیوه شناختی – رفتاری بر کاهش پرخشگری دانشجویان و بررسی اثر بخشی این کاهش بر سلامت عمومی آنها . ارایه شده در دومین کنگره روانشاسی ایران . دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. جوکار، بهرام، (1386). نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین هوش هیجانی و هوش عمومی با رضایت از زندگی، دو فصلنامه انجمن روانشناسی ایران، دوره دوم، شماره2، پاییز 1386،صص12-3. حسين چاري ،مسعود (1382) .بررسي ابعاد و عناصر فرهنگ مدرسه در دوره ابتدايي و تأثير آن بر پيامدهاي شناختي رفتاري دانش آموزان . رساله منتشر نشده دكتري ،شيراز .دانشگاه شيراز . حسين چاري ،مسعود و خير ،محمد (1381). بررسي كارآيي يك مقياس براي سنجش احساس تنهايي در دانش آموزان دوره راهنمايي . مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز ،دوره نوزدهم ،شماره اول ،پياپي 37 ،صص 59-46 . حقیقی، محسن؛ صادقی، عباس (1385). مدیریت پرخاشگری، رشت، نشر حق شناس. خدیوی زند، محمد مهدی (1385). پرخاشگری و ناکامی، تهران : انتشارات تربیت. خزائلی پارسا، فاطمه. (1386). ظرفیت غلبه بر دشواری ها پایداری سرسختانه بهسازی خویشتن. تاب آوری. دانشگاه تهران، معاونت دانشجویی و فرهنگی، مرکز مشاوره دانشجویی. خلعتبری، جواد (1385). آمار و روش تحقیق، تهران : انتشارات پردازش. خلعتبری، جواد؛ بقايي،مژده (1388).يك مطالعه مقدماتي اثربخشي آموزش مديريت خشم بر مهارت هاي خود نظم دهي و تكانشگري مادران داراي پسر مقطع ابتدايي.فصلنامه دانشكده هاي پرستاري و مامايي.دوره شانزدهم.شماره 57. داعی پور، پروین و بیان زاده، اکبر (1379). راهبردهای کنار آمدن در نوجوانان شهر تهران. مجله ی اندیشه و رفتار ،شماره 2،صص26-17. داعی پور،پروین (1378).برسی مقدماتی مقیاس مقابله ای نوجوانان در دانش آموزان شهر تهران پایان دلاور، علی (1374).مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. چاپ اول، انتشارات رشد، تهران. دهباشی زاده،لیلا(1389).اثربخشی آموزش گروهی شناختی-رفتاری بر پرخاشگری وگرایش به اعتیاد نسبت به مواد مخدردردانش آموزان پسرسال اول دبیرستان شهرستان تنکابن .پایا ننامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه ازاد واحد تنکابن. رافضی ،زهره (1383).نقش آموزش کنترل خشم به نوجوانان دختر 18-15 ساله در کاهش پرخاشگری، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه بهزیستی. رحیمیان بوگر،اسحق و اصغرنژاد،علی اصغر (1387). رابطه سرسختی روانشناختی و خودتاب آوری با سلامت روان در جوانان و بزرگسالان یا بازمانده زلزله شهرستان بم، مجله ی روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران ، شماره 1 ، صص 70-62. رنجبر،جبار (1389).اثربخشی مهارت های ارتباطی وخود پنداری واحساس تنهایی دانش آموزان پسر اسیب دیده شنوایی مقطع راهنمایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 90-89.پایاننامه کارشناسی ارشد،دانشگاه ازاد واحد تنکابن. سامانی، سیامک؛ جوکار، بهرام؛ صحراگرد، نرگس (1386). تاب آوری، سلامت روان و رضایت از زندگی . مجله روانپزشکی و روانشناسی ایران، سال سیزدهم، شماره 3 ، 295-290. سخندان توماج،رسول(1380).بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های اجتماعی بر مشکلات رفتاری-عاطفی کودکان دبستانی شهر گنبد کاووس. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه اصفهان شعاري نژاد ،علي اكبر . (1373 ). روان شناسي رشد . تهران .انتشارات اطلاعات. شفیع آبادی، ع.، ناصری، غ. (1368). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران: انتشارات مرکز دانشگاهی. جمالیان ، سید رضا.( 1386 ). اعتماد به نفس یا عزت نفس. ماهنامه شادکامی و موفقی ، سال چهارم، شماره . 38 شفیع آبادی، عبدا... و ناصری، غلامرضا (1386). نظریه های مشاوره و روان درمانی، چاپ سیزدهم، نشر دانشگاهی ، تهران. شکیب، طاهره. (1387). تاب آوری. ماهنامه رشد معلم. تیر ماه 1387. شماره 20. شکيبايي، فرشته (1383).گروه درماني مديريت خشم با رويكرد شناختي- رفتاري در نوجوانان موسسه اي .مجله تازه هاي علوم شناختي.بهار و تابستان،83.66-59. شیخ زاده،فرشته (1389).اثربخشی آموزش تاب اوری گروهی برشادکامی وسلامت عمومی دانش آموزان دختر دبیرستانی.پایاننامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه پیام نور مرکزتهران. صادقی، احمد (1380). بررسی اثریخشی آموزش گروهی کنترل خشم به شیوه عقلانی، رفتاری، عاطفی بر کاهش رفتار پرخاشگری دانش آموزان دبیرستانی پسر، پایان نامه کارشناسی ارشد، صادقی، ثریا (1388). اثربخشی مهارت های اجتماعی و فنون کنترل خود بر کودکان پرخاشگر و تکانشگر، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد تنکاین. صفري،نسرين (1388).مقايسه اثربخشي شيوه آموزش خود كنترلي بر كاهش خشونت نوانان دختر تهران.پايان نامه كارشناسي ارشد.دانشگده علوم تربيتي.دانشگاه علامه طباطبايي.فهان، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی. فرید، آلوین و فرید، مارگارت (2001)،خودشناسی برای نوجوانان و بزرگسالان، ترجمه ی پروین عظیمی(1387)، چاپ نهم، انتشارات گیل، تهران. کاپلان، و سادوک،ب(1386) خلاصه روانپزشکی، ترجمه پورافکاری، ن. تهران، شهرآب کاظمی، سیمین. (1383). مفهوم تاب آوری و کاربرد آن در پیشگیری از اعتیاد. مجموعه مقالات ستاد مبارزه با مواد مخدر. http://www.neshat.ir/showpaper.do=846 کرتیس، آنتونی جی . (2003)، روانشناسی سلامت، ترجمه علی فتحی آشتیانی، هادی فتحی آشتیانی، تهران، انتشارات بعثت، چاپ اول. کلینک ،کریس ال (2003) رویارویی با چالش های زندگی و فن آوری، ترجمه ی علی محمد گودرزی، چاپ اول، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران . اللهیاری، عباسعلی (1376). بررسی رابطه تنیدگی زدایی با کاهش پرخاشگری، پایان¬نامه¬ی کارشناسی ارشد گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوارستگان. اللهیاری، عباسعلی و آزاد فلاح، پرویز کهرزایی، فرهاد (1382). بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسأله در کاهش افسردگی و پرخاشگری دانش آموزان، مجله روان شناسی 26، سال هفتم، شماره 2، گروه روان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس تهران. مبلغي،نفيسه (1389). مقايسه اثربخشي آموزش ابراز وجود و حل مسأله بر ميزان سازگاري و پرخاشگري دختران. پايان نامه كارشناسي ارشد،دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن. محمدی، مسعود (1384)،عوامل موثر بر تاب آوری در افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد. پایان نامه دکتری تخصصی روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی . محمدی، مسعود. (1384). بررسی عوامل موثر بر تاب آوری در افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد. رساله دکتری روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. ملکی، صدیقه (1386). بررسی تأثیر آموزش گروهی و فردی مهارت کنترل خشم و پرخاشگری دانشجویان ناحیه 2 کرج، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه علوم پزشکی. منصور ، محمود ( 1374). روانشناسي ژنتيك، تحول رواني از كودكي تا پيري.نشر ترمه.تهران. موتایی، فرشته (1386). مهارت های کنترل خشم، تهران، انتشارات طلوع دانش. نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی. انستیتو روانپزشکی تهران. نويدي، احد ،(1385).آزمودن تأثيرآموزش مديريت خشم بر مهار تهاي خود نظم دهي خشم ، سازگاري و سلامت عمومي پسران دو ره متوسطه شهر تهران. پايان نامه دكتراي روانشناسي . دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبايي. نويدي، احد ،(1387).بررسي تاثير آموزش مديريت خشم بر مهارت هاي سازگاري پسران دوره متوسطه شهر تهران. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران، سال چهاردهم، شماره 4. یاوریان ، رویا ؛ گلشن، طیبه ؛ اعجاز ، هاله (1385). بررسی اثر نقش آموزش گروهی مهار خشم با شیوه عقلانی – عاطفی – رفتاری بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان ارومیه ، مجموعه مقالات دومین کنگره انجمن روان شناسی ایران References : Asher, S. R. & Coie J.D.(1990) peer rejection in childhood . new York : cambridge university press. Bandura A. (1979). Self- efficacy: toward and unifying theory of behavioral change. Psychol Revie, 84, 191-215. Berger P, Luckinarin T. (1966). The social construction of reality’. New York. Doubleday. Block, J. (2002). Personality as an affect-processing system: toward an integrative theory. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum associates. Block, J. H., & Block, J. (198). The role of ego-control and ego-resiliency in the origination of behavior. In W. A. Collings (Ed.), the Minnesota Symposia on Child Psychology (Vol. 13, Pp. 39-101). Hillsdale, NJ: Erlbaum. Blum, R. W. (2005) risk and resilience: a model for public health interventions for adolescents Ph.D. university of Minnesota, Minneapolis, USA. Conner, K. M., Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: the Conner-Davidson resilience scale (Cd- Risc). Depression and Anxiety; 18: 76- 82. Davidson, r. j. (2000) . “ affective style, psychopathology, and resilience: brain mechanisms and plasticity. American psychologist, 55, 1196-1214. Demos, E. V. (1989). Resiliency in infancy. In T. F. Dugan & R. Cole (Eds), the child of our times: studies in the development of resiliency (Pp. 3-22). Philadelphia: Brunner/ Mazel. Elhageen, A. A. M(2004).effect of interaction between parental treatment styles and peer relations in classroom on the feelings of loneliness, among deaf children in egyptian schools. University tubingen. Elliot, S., & Gresham, F. M. (1993)social skills interventions for children. behavior modification17,3,287-313. Erikson, E. H. ( 1950). Childhood and society. New York: Norton (1950); Traid/Paladin (1977), P. 242. Ernest, J. , Cacloppo, J(1999).lonely hearts: psychological perspectives on loneliness. Applied & preventive psychology, 8, Feindler, E. L. (1995). Ideal treatment pckage for children and adolescents with anger disorder. In h. Kassinove (Ed.) Anger disorders: definition, diagnosis and treatment. Washington, DC.: Taylor and Francis. Feindler, E. L., & Ecton, R. B. (1986). Adolescent anger control: cognitive-behavioral techniques. New York: Pergamon Press. Fitzpatrick, M. A. ,& Koener, A. F. (2004). Family communication schema effect on childerens resiliency running head: family communication schema, the evolution of key mass communication concepts: Honoring Jack M. Mcleod, 115-139. Folkman, s., & lazarus, r. s. (1980). An analysis of coping in a middle- aged community sample. Journal of health and social behavior, 21, 219-239. Folkman, s., & lazarus, r. s. (1985). If it changes it must be a process: study of emotion and coping during three stages of a college . Friborg, O., Barlaug, D., Martinussen, M., Rosenvinge, J. H., & Hjemdal, O. (2005). Resilience in relation to personality and intelligence. International journal of Methods In Psychiatry Research, 14, 29-42. Garmezy N . (1985). Stress resistant children: the search for protective factors, In: Stevenson Je Recent Research in Developmental Psychopathology. J Child Psvchol Psychiatry, book supplement#4 (pp.213-233), Oxford, Pergamon Press. Garmezy N. Resiliency and vulnerability to adverse developmental outcomes associated with poverty, American behavioral scientist. 1991:34:416430. Goffman E. (1959). The presentation of self in everyday life, New York, Doubleday. Greenspan S. (1982). Developmental morbidity in infants in multi-risk families. Public Health Reports:97:16-23. Harter S. The perceived competence scale for children. Child Dev. 1987:33:87-97. Hawley, R. D.(2000). Clinical implications of family resilience. The American journal of Family Therapy, 8, 101-106. Hunter, A. J. And Chandler, G. E. (1999), Adolescent Resilience. Journal of Nursing Scholarship,31:243-247. Inzlicht, M. ,Aronson, J. , Good, C., & Mckay , L. (2006). A particular resiliency to threatening environments. Journal of experimental social psychology, 42, 323-336. Jones, W. H. & Rise, B. N. Russell, F. (1990). Shyness. Social behavior and relationships. In W. H. Jones, J. M. Cheek. & R. Briggs (Eds), A Sourcebook of shyness: research and treatment (Pp 227- 238). New York: Plenum Press. Jopp, D., Rott, C. Psychology And Aging (2006). Adaptation in very old age: exploring the role of resources, beliefs, and attitudes for centenarians’ happiness. Kobasa, S. C. & Maddi, S. R. (1977). Existential personality theory. In r. corsini existential personality theories. Itasca, Il: peacock.(Ed). Kobasa, S. C. (1979). Stressful life events, personality, and health: an inquiry into hardiness. Journal of personality and social psychology, 37, 1-11. Kobasa, s. c. (1982).commitment and coping among stress resistance among lawyers. Journal of personality and social psychology, 42, 707-717. Kobasa, S. C. , Maddi, S. R. , & Kahn, S. (1982). Hardiness and health: a prospective study. Journal of personality and social psychology, 42, 168- 177. Kumpfer, K. L. (1999). Factors and processes contributing to resilience: the resilience framework. In M. D. Glantz & J. L. Johnson (Eds)., Resilience and development: positive life adaptations (pp. 179-222) New York: Kluwer Academic/ Plenum Publishers. Letzring, T. D. , Block , J. ,& Funder, D. C. ( 2005). Egocontrol and ego-resiliency : generalization of self- report scales based on personality descriptions from acquaintances, clinicians, and the self. Journal of research in personality, 29, 395-422. Lyubomirsky, S., Dickerhoof, R., Boehm, J. K. ,& Sheldon, K. M. (2008). How and why do positive activities work to boost well- being? : an experimental longitudinal investigation of regularly practicing optimism and gratitude. Manuscript under review. Maddi, S. R. & Khoshaba, D. M. (2005) resilience at work. AMAcom, American. Management association, 1601, Broadway, n. y 10019. Maddi, S. R., Kahn, S. & Maddi, K. L. (1998). The effectiveness of hardiness training. Consulting psychology journal, 50, 78-86. Mandel, G. & Mullet, E. & Brown, G. (2006). Cultivating resiliency a guide for parent and school personnel. Published by scholastic press. http://www.scholastic.com Masten, A. , Best, K. & Garmezy, N. (1990) resilience and development. Contributions from the study of children who overcome adversity. Development and psychopathology, 2, 425-444. Masten, A. S. (2001) . ordinary magic: resilience processes in development. American psychologist, 56, 227-238. Merill, K. & Gimpel, G. A. (1998) social skills of children and adolescents: conceptualization, assessment and treatment. New jersey: Lawrence Erlbaum associates, inc. Newman, T. And Blackburn, S (2002) interchange 78: transitions in the lives of children and young people: resilience factors, Edinburgh: Scottish executive education department. Parker, S. C., & Maddi, S. R.(1988). The hardy personality and its relationship to extraversion and neuroticism. Journal of personality and individual difference, 9, 785-790. Patterson J. (1988). Families experiencing stress. Family systems medicine, 6: 202237. Patterson J. (1995). Promoting resilience in families experiencing stress. Pediatr Clin North Am. 42: 47-63. Peplau, L. A. & Perlman, D. (1982). Loneliness: A sourcebook of current theory, research and therapy. New York: Wiley- Inter Science Publication. Philipp, R. (2006). Happiness and resilience at work conference, held at the royal college of physicians, London. Ranchman S.(1979). The concept of required helpfulness. Behave. Res Ther. : 17: 1-6 Reich, J. W., & Zautra, A. (1981). Life Events and personal causation: some relationship with satisfaction and distress. Journal of personality and social psychology, 41, 1002-1012. Rutter M. Resilience: Some conceptual considerations. Jadol Heaith. 1993; 14:626-631. Rutter, M. (1987) psychosocial resilience and protective mechanisms. American journal of orthopsychiatry, 57-316-337. Rutter, M. (1999). Resilience concepts and findings: implications for family therapy. Journal of family therapy, 21, 119-144. Sameroff A, Chandler M. (1975). Reproductive risk and the continuum of caretaking, 4:187-244. Chicago, university of Chicago press. Sameroff A, Seifer R, Barucas R. Et Al. (1987). IQ scores of four year old children: social environmental risk factors. Pediatrics, 79:343-350. Seligman, M. E. P., Steen, T. A., Park, N. , & Peterson, C.(2005). Positive psychology progress: empirical validation of interventions American psychologist, 60, 410-421. Tugade, M. M., Fredrickson, B. L. (2004). Resilient individuals use positive emotions to bounce back from negative emotional experiences. Journal of personality and social psychology, 86, 320-333. Intervertions to boost happiness and buttress resilience 31. Tugade, M. M., Fredrickson, B. L., & Barrett, L. F. (2004). Psychological resilience and positive emotional granularity: examining the benefits of positive emotions on coping and health. Journal of personality, 72, 1161-1190. Werner E, Smith R. (1982). Vulnerable but invincible. New York, McGraw Hill. Werner, E. (2005). Resilience and recovery: findings from the Kauai longitudinal study. Focal point, 19(1), 11-14. Werner, E. E.(1997).vulnerable but invincible: high-risk children from birth to adulthood.acta.,paediatrica,422(suppl.),103-105. Werner, Ee And Smith, Rs (1992) kauai’s children come of age, Honolulu: university of hawaii press. Wernne, E. E(1995).resilience in development. current direction in psychological science, 4, 81-85.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروش کتاب و تحقیقات و پاورپوینت دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید